مجاهدت

فرماندهان شهید دفاع مقدس برای پیروزی انقلاب چه کردند؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مبارزات انقلابی مردم ایران علیه رژیم پهلوی زمانی به پیروزی رسید که همه اقشار و طیف‌های مردم در کنار هم مقابل استبداد پهلوی ایستادند. در این میان جوانان مومن و پرشور که از سیاست‌های ضد اسلامی و مردمی رژیم به ستوه آمده بودند با همراهی روحانیون نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند. این جوانان بعد‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در موقعیت‌های مختلف و شرایط دشوار کشور به کمک آمدند، اوج این همراهی در روز‌های جنگ و دفاع مقدس رقم خورد که جوانان در صف اول حضور در جبهه به میدان جنگ رفتند. تعداد زیادی از جوانان فعال زمان انقلاب و مبارزات انقلاب در دوران دفاع مقدس مسوولیت‌های مهمی را عهده دار شدند. بسیاری از سرداران این جبهه را جوانانی تشکیل می‌دادند که سن آنان تا ۳۰ و چند سال نمی‎رسید و سابقه مبارزات انقلاب داشتند. در ادامه نگاهی داریم به مبارزات تعدادی از سرداران جوان جبهه که پیش از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی فعالیت کرده و یا دستگیر شده‌اند.

فرماندهی که زیر دست ساواک شکنجه شد

شهید احمد کاظمی با آغاز مبارزات ملت ایران در برابر رژیم شاهنشاهی، مبارزات خود علیه شاه را آغاز می‌کند و یک بار هم توسط ساواک دستگیر می‌شود. محسن رضایی درباره مبارزات احمد کاظمی پیش از انقلاب می‌گوید: «در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود. در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب، مأمورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت می‌کنند. چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند، پاسبانی با چکمه به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت. پس از پیروزی انقلاب، مسئولین قضایی نجف‌آباد از ایشان می‌خواهند که شکنجه‌گرانش را معرفی کند تا آن‌ها را محاکمه کنند، او زیر بار نمی‌رود و می‌گوید انقلاب، آن‌ها را تنبیه کرده است. جالب است که یکی از همین افراد، چند سال قبل از شهادت احمد، برای انتقال فرزندش از دانشگاه آزاد یک شهر به شهر دیگر از احمد کاظمی طلب کمک کرده بود و او هم به دانشگاه آزاد توصیه کرده بود که مشکل ایشان را حل کنید.»

فرماندهان شهید دفاع مقدس برای پیروزی انقلاب چه کردند؟

همت روز‌های انقلاب

شهید محدابراهیم همت پس از انتقال به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و به طور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت و آمد می‌کرد. سخنرانی‌های پر شور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می‌شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه‌ای که او شهر به شهر می‌گشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروز آباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که در صدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه‌اش عکس العمل نشان می‌دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان‌ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی‌های پرشور مردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بند‌های آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر شد. ماموران رژیم در هر فرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می‌کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، به پیروزی رسید.

سازماندهی مبارزان به همت ۲ برادر

شهید مهدی باکری مبارزه سیاسی را از دبیرستان آغاز کرد. پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.

شهید باکری در طول فعالیت‌های سیاسی خود طبق اسناد محرمانه به دست آمده از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی ساواک تحت کنترل و مراقبت بود. پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود. شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی ره -در حالی که در تهران افسر وظیفه بود- از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیت‌های گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.

خداحافظی با پاریس به خاطر نظر امام

خانواده شهید مهدی زین الدین از خانواده‌های انقلابی بودند که به خاطر فعالیت‌های ضد رژیم پهلوی مجبور به مهاجرت به قم شدند. با اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی و شکل گیری انقلاب اسلامی او نیز به همراه خانواده خود در آبان ۱۳۵۷خورشیدی به قم آمد تا فصل جدیدی از مبارزات سیاسی خود را در کانون انقلاب اسلامی شروع کند. شهید زین الدین درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می‌خواهد، سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی‌گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند.

با اینکه بعد از مدتی دعوتنامه‌ای از پاریس برای ادامه تحصیل، برای وی فرستاده می‌شود، اما شهید زین الدین به دنبال اعتصاب عمومی مردم و تعطیلی مغازه‌ها، مغازه پدرش را تعطیل کرد و تصمیم گرفت با دانشگاه‌های فرانسه مکاتبه کند، اما وی وقتی نظر امام خمینی (ره) را در خصوص ادامه تحصیل جوانان در خارج جویا شد که امام به جوانان ایرانی توصیه کرد، به ایران برگردید، زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل انصراف داد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل