نماد سایت مجاهدت

معاهدات بین‌المللی یا «شارلاتانیسم» غربی؟/ اسناد فریبنده با بن‌مایع استعماری را بیشتر بشناسید

معاهدات بین‌المللی یا «شارلاتانیسم» غربی؟/ اسناد فریبنده با بن‌مایع استعماری را بیشتر بشناسید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، در جهان کنونی با گسترش دیپلماسی بین دول مختلف و در‌هم‌تنیدگی منافع‌شان شاهد نهاد حقوقی جدیدی در حقوق بین‌الملل با عنوان معاهدات بین‌المللی هستیم که البته سابقه‌ای به درازای تمدن دولت‌شهر‌های بین‌النهرین دارد، اما از حیث تکثر و دوام و قوامی که هم‌اکنون از معاهدات و توافق‌نامه‌های بین‌المللی شاهد هستیم، می‌توانیم برهه کنونی را در تمام تاریخ بشر بی‌نظیر بدانیم.

«محمدرضا ضیائی بیگدلی» استاد برجسته حقوق بین‌الملل در تعریف معاهدات بین‌المللی در کتاب خود با عنوان حقوق بین‌الملل عمومی اینچنین می‌نویسد: معاهده عبارت از یک توافق بین دولت‌ها است که به صورت کتبی منعقد می‌شود و مشمول حقوق بین الملل است، صرف نظر از عنوان خاص آن و اعم از اینکه در سند واحد یا در دو سند یا چند سند مرتبط به هم منعکس شده باشد.

در تعریفی دیگر از معاهدات بین‌المللی «پروفسور راشال روسو» بیان می‌کند: معاهدات بین المللی هر عنوانی که داشته باشند عبارتند از قراردادی بین المللی که تابعین حقوق بین الملل به منظور تولید برخی آثار حقوقی در میان خودشان تنظیم می‌کنند.

در دهه‌های معاصر کشورهای همسو با انعقاد معاهدات یا هر عنوانی اعم از کنوانسیون، پیمان، سند، اعلامیه، منشور و …. در تلاش بوده‌اند منافع دیگر کشورها را به منافع خود گره بزنند تا با اقدامات جمعی در عرصه بین‌الملل حفظ منافع خود را تثبیت کنند، اما پدیده‌ای که خصوصاً از جنگ جهانی دوم به بعد در غالب معاهدات بین‌المللی با پشتوانه نهادهایی همچون سازمان ملل به وقوع پیوسته است، اسناد و معاهداتی با ظاهر و مفاهیم زیبا و فریبنده، اما بن‌مایع و خروجی استعماری است که در جای خود قابل تأمل و بررسی است.

فایده‌گرایی (Utilitarianism) که اساس و شاکله تمدن غرب است به طور طبیعی دولت‌های استعمارگر غربی را به سمت بهره‌گیری از شیوه‌های مدرن استعمارگری سوق می‌دهد، بعد از جنگ جهانی دوم و انقلاباتی که مردم سرزمین‌های استعمارزده علیه استعمارگران داشتند حاکمان جهان را به این نتیجه رساند که در شیوه‌های استیلای خود بر منافع دیگر کشورها باید بروزرسانی اساسی داشته باشند.

محققان بر این باورند معاهدات و اسناد بین‌المللی که طی دو دهه اخیر با طراحی کشورهای غربی و به پشتوانه سازمان ملل به تصویب رسیده‌اند نوعی استعمارگری زیرپوستی به شیوه مدرن است. تا اولاً مانع از توسعه یافتگی کشورهای در حال توسعه شود و ثانیاً منافع کشورهای هدف استعمار به نحوی مهندسی و کنترل شود که در جهت اهداف دول غرب مورد بهره‌برداری قرار گیرد. در ادامه به بررسی برخی از این اسناد می‌پردازیم.

1- اهداف توسعه پایدار (SDGs): از نام این سند مادر مفاهیم خوب و مثبتی همچون توسعه‌یافتگی و پیشرفت به ذهن می‌رسد، اما همانطور که گفته شد ظاهر مفاهیم و عبارات مثبت و فریبنده است، ولی ماهیت و بازده اجرای دستورات این سند مادر و بسیاری دیگر از اسناد بین‌المللی به مثابه بمب اتمی است که فرهنگ و منابع کشورهای در حال توسعه را تخریب می‌کند، اهداف توسعه پایدار 16 زیر مجموعه  و سند دارد که در صورت اجرا توسط کشورهای در حال توسعه، از منظر غربی‌ها می‌توان آنها را توسعه یافته تلقی کرد. درواقع اسناد 16 گانه نباید کشورهای در حال توسعه را از زیر چنته قدرت غرب بیرون بیاورد، بلکه روش‌های توهین‌آمیز را جایگزین چگونگی تأمین نیازهای اساسی به شیوه صحیح و علمی می‌کند.

2-اقدام دربارهٔ آب وهوا: در متن «اهداف توسعه پایدار» در خصوص این سند آمده است: اقدامات فوری برای مبارزه با تغییر آب و هوا و عوارض ناشی از آن با کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای. همانطور که مشاهده می‌کنید ادبیات بسیار پسندیده و عوام‌فریبانه‌ای در خصوص این سند بیان شده است که هیچ‌کس نسبت به آن ذهنیت منفی پیدا نمی‌کند، اما واقعیت و جزئیات سند چیست؟ با بررسی‌هایی که از نظریات فعالان محیط زیستی آمریکا صورت گرفته است به این نتیجه می‌رسیم که گرم شدن کره زمین و آلودگی هوا در سطح کلان ارتباط ناچیزی با فعالیت‌های صنعتی دارد،‌بلکه عوامل طبیعی خودبه‌خود عامل اصلی آلودگی هوا در سطح کلان و گرم شدن کره زمین است، این در حالی است که بانیان این اسناد بین‌المللی در جزئیات سند موسوم به «اقدام درباره آب و هوا» به بهانه غیر علمی و دورغ از کشورهای درحال توسعه می‌خواهند تا صنایع خود را گسترش ندهند و به سمت صنعتی شدن حرکت نکنند یا اینکه تولید فناوری نداشته باشند و فناوری لازم خود را از غرب درخواست کنند تا در نهایت وابسته به قدرت و صنعت استعمارگران باشند.

3- نبود گرسنگی: در این سند چنین توضیحی بیان شده است: به تمام گرسنگی پایان دهیم، به امنیت غذایی و تغذیه سالم برسیم، و کشاورزی پایا را ارتقاء دهیم. شاهکار دوروریی و اوج شارلاتانیسم غرب دومین سند SDGs یعنی «نبود گرسنگی» است، همه مردم جهان با دیدن گرسنگان آفریقایی و یمنی و سوری منقلب می‌شوند و در دل آروزی دنیایی بدون هیچ فقیر و گرسنه را دارند، حال که در دومین سند با این ادبیات دنیای بدون گرسنه مطرح می‌شود، هیچ سیاست‌مداری به خواب شب خود نمی‌بیند که غربی‌ها در این سند توصیه می‌کنند، مردم گرسنه و مظلوم آفریقا با خوردن سوسک و حشرات پروتئین بدن خود را تأمین کنند، مراکز تحقیقاتی اروپا معتقدند اگر دانش و فناوری تولید علم کشورهایی همچون ژاپن، آمریکا، هلند، سوئیس و …. به آفریقا منتقل شود هیچ گرسنه‌ای نه تنها در قاره آفریقا بلکه در دنیا باقی نمی‌ماند. اما ما در این سند مشاهده نمی‌کنیم که قرار باشد غربی‌ها برای رفع گرسنگی انتقال تکنولوژی تولید غذا را به آفریقا در دستور کار قرار دهند.

انتهای پیام/371

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل