مجاهدت

هدف ناتو از سوریه‌ای کردن قفقاز چیست؟ / پشت پرده هشدار رئیس‌جمهور به عاملان پروژه ریش‌قرمزها در قره‌باغ!



آمریکایی‌ها در راهبردهای خود در قبال روسیه پس از آغاز جنگ اوکراین از استراتژی عبری – وهابی کردن قفقاز حمایت کرده تا مانع از تسلط روسیه بر کشورهای همسایه خود ازجمله جمهوری آذربایجان شوند.

سرویس سیاست مشرق- رئیس‌جمهور در اجلاس کشورهای عضو شانگهای در سمرقند درباره تحولات قفقاز یک جمله کلیدی با ابهام‌های خاص دیپلماتیک را به‌کاربرده و به بازیگران آسیای میانه هشدار می‌دهد که از تجربه‌هایی مانند افغانستان و سوریه عبرت گرفته و از تکرار آن‌ها پرهیز کنند. رئیسی رو به حاضران گفته است که پیگیری سیاست‌های ناتو به هر شکل، تهدیدی برای مناطق مختلف ایجاد می‌کند و جمهوری اسلامی ایران از منافع و امنیت ملی خود و منطقه پاسداری می‌کند.

این جمله قابل تفسیر با پیش‌بینی از آینده از سوی رئیس‌جمهور معنای ویژه‌ای ‌دارد، گویی سید ابراهیم رئیسی خبر از تحولاتی می‌دهد که قفقاز را به میدان عملیاتی تکفیری‌ها و تروریست‌ها بدل خواهد کرد؛ این واقعه البته غیرمنتظره نیست!

نزدیک به دو سال قبل و با آغاز دور جدید جنگ در قره‌باغ در اتوبان منتهی به روستای شیخ علی آنالی کاروان ترکمان‌های تکفیری با سرعت زیاد به سمت محل درگیری‌ها در منطقه قره‌باغ حرکت می‌کردند، در آن زمان ساکنان محلی با دیدن گروه‌های مسلح سوار بر تویوتا برایشان دست تکان می‌دهند و با فریاد «الله‌اکبر» از آن‌ها استقبال می‌کنند. دست تقدیر این‌گونه بود که تندروترین تروریست‌های تکفیری با دولت آذربایجان متحد شده تا ارمنی‌ها را از اراضی اشغالی بیرون کنند.

جالب‌تر آنکه اتوبان‌های ترانزیتی در قره‌باغ را یک سال قبل‌تر از این وقایع دولت ارمنستان افتتاح کرده بود آن زمان به یک مزیت استراتژیک برای باکو تبدیل‌شده و از طریق آن، گروه تروریست‌های شاغل در سوریه از طریق چند پرواز چارتر با هزینه یک کشور همسایه به محل درگیری‌ها هدایت می‌شدند. در آن زمان روزنامه آرم تایمز چاپ ایروان نوشت که به‌زودی قره‌باغ تبدیل به سوریه‌ای جدید خواهد شد!

 هدف ناتو از سوریه‌ای کردن قفقاز چیست؟ / پشت پرده هشدار رئیس‌جمهور به عاملان پروژه ریش‌قرمزها در قره‌باغ!

پروژه وهابی سازی قفقاز و اهداف آن

اما تبدیل منطقه قفقاز به کانون عملیاتی تروریست‌ها چقدر جدی است؟

ارتباط میان گروه‌های قفقاز شمالی با داعش و تروریست‌های تکفیری از مدت‌ها قبل موردتوجه بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران در منطقه بوده است. زمانی که داعش اطلس سیاه‌رنگ خود را به‌عنوان ممالک به‌اصطلاح «خلافت اسلامی» منتشر کرد، در این نقشه، مناطقی از فدراسیون روسیه را که قفقاز شمالی نامیده می‌شود، «امارت قفقاز» نامید. قفقاز شمالی منطقه‌ای وسیع میان دریای خزر و دریای سیاه است که جمهوری‌های داغستان، چچنستان و اینگوشتیا، کاباردینوبالکار، کاراچای-چرکیسیا، اوستیای شمالی و بخشهایی از استاوروپول فدراسیون روسیه را نیز شامل می‌شود.

 داعش در آن نقشه علاوه بر مناطق قفقاز شمالی روی مناطق مسلمان‌نشین قفقاز جنوبی نیز حساب باز کرده بود. قفقاز جنوبی شمال جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان می‌شود. منطقه قفقاز اعم از قفقاز شمالی و جنوبی از زمان فروپاشی شوروی یکی از اهداف مهم گروه‌های وهابی و سلفی بوده که طی سه دهه اخیر شاخص‌ترین نمایندگان آن، رژیم آل سعود در عربستان، القاعده در عراق وداعش در سوریه بوده‌اند.

پروژه وهابی کردن قفقاز برای طراحان آن از اهمیت بالایی برخورداراست، زیرا قفقاز شمالی بخشی از ترکیب بروکراتیک فدراسیون روسیه است که در ملاحظات ژئوپلیتیک، رقیب اصلی آمریکا و مجموعه کشورهای تحت امر ناتو محسوب می‌شود و قفقاز جنوبی نیز به علت همسایگی با روسیه، از مناطق مهم درگیری با روسیه محسوب می‌شود.

 یک عامل دیگر برای اهمیت قفقاز برای طراحان پروژه وهابی سازی، هم‌جواری جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی این منطقه با ایران است. قفقاز به‌رغم گذشت بیش از دویست سال از جدایی این منطقه از ترکیب و چهارچوب سیاسی ایران، هنوز جزئی از حوزه تمدنی ایران بوده و برای ارتقای قدرت جمهوری اسلامی ایران از مراکز مهم و استراتژیک هست.

 البته، ناگفته پیداست که پروژه تقویت وهابیت و توسعه تشکیلات زیرزمینی و تروریستی چون القاعده و داعش صرفاً برای مقابله با روسیه در قفقاز شمالی طراحی نشده است و این پروژه اهداف گسترده‌تری را دنبال می‌کند. ازجمله مهم‌ترین بخش پروژه وهابی سازی در هلال شامی بود که مقاومت اسلامی و مردمی و خون‌های پاک رزمندگان اسلام خط را شکسته و باعث مهار آن گردید.

پس از شکست تروریست‌ها در سوریه و عراق خط تکفیری با یک انتقال ترانزیتی تغییر جهت داده و در جهت ضربه زدن به روسیه و نیز ایجاد فشار روی ایران و گرفتار کردن کشورهای منطقه با مشکلات امنیتی در قفقاز و سایر مناطق بازتولید شده است.

نکته قابل‌توجه آنکه طراحان پروژه سوریه‌ای کردن قفقاز سعی دارند، برای تروریست‌ها در این منطقه پایگاه اجتماعی تعریف کرده و به‌نوعی قفقاز را گهواره سلفی گری بخوانند، اما واقعیت آن است که جذب نیرو برای گروه‌های تروریستی تنها از مکتب‌خانه‌های زیرزمینی در قفقاز تکثیر نمی‌شود!

در گزارشی که سال گذشته توسط موسسه مطالعات امنیتی روسیه درباره روند یارگیری برای تروریست‌ها آمده شرح داده‌شده است که:

پروژه وهابی-داعشی علاوه بر طبقات و اقشار پایین جامعه، از طبقات و اقشار مرفه و حتی صاحبان مناصب دولتی نیز در مناطق قفقاز و آسیای مرکزی برای داعش نیرو جذب می‌کند. طراحان و حامیان پروژه وهابیت در قفقاز شمالی باآنکه اغلب از میان اهل تسنن و سلفی‌ها عضوگیری می‌کنند، اما توانسته‌اند با استفاده از خلأ ایدئولوژیک و اعتقادی موجود در این منطقه حتی از میان لائیک‌ها و پیروان سایر مذاهب نیز عضوگیری کنند و عقاید قشری وهابیت را تحت عنوان سلفی گری در ذهن آنان جای دهند.

در ادامه این گزارش مهم آمده است:

نهادهای به‌اصطلاح خیریه عربستان سعودی و امارات متحده عربی و کویت نقش مهمی ایفاء کرده‌اند. این نهادهای ظاهراً خیریه عربی با استفاده از فرصت ناشی از فروپاشی شوروی از همان ابتدای دهه ۱۹۹۰ به‌تمامی جمهوری‌های برجای‌مانده از شوروی خزیدند و در فدراسیون روسیه و جمهوری‌های داغستان و چچنستان نیز پناه گرفته‌اند.

تکثیر ریش‌قرمزها در خاورمیانه چگونه است؟

پس از فروپاشی شوروی گروه‌های مسلمان به‌تدریج حذف‌شده و گروه‌های وهابی و سلفی با حمایت‌های مالی عربستان سعودی و هدایت‌های اطلاعاتی و تشکیلاتی سازمان سیای آمریکا به‌عنوان تنها نیروی فعال و دارای توان تحرک و فعالیت، به‌طور نهفته در این منطقه باقی ماندند و شبکه‌های زیرزمینی خود را در قفقاز حفظ کردند، این جریان در دوره اول حاکمیت طالبان بر افغانستان، با اعزام نیرو به افغانستان آمادگی جنگی خود را افزایش داد.

از سال ۲۰۱۱ به این‌سو با گسترش شبکه‌های اجتماعی شبکه عضوگیری (بیعت‌گیری) به‌شدت رشد کرده و سرکردگان این گروه‌های کوچک با یکدیگر پیوند خوردند، ابو محمد داغستانی و ابو سلیمان جزو اولین رهبرانی بودند که در حاشیه مرز عراق و سوریه با گروهک داعش بیعت کردند؛ در این زمان افرادی چون طاهران باتیراشویلی بانام مستعار ابوعمرشیشانی یا عمر چچنی با قساوت هرچه‌تمام‌تر بزرگ‌ترین جنایت‌ها را در سوریه انجام دادند.

جماعت قفقازی‌ها و جماعت آذری ازجمله گروهک‌های باقی‌مانده از دوران سیاه ترور و وحشت در سوریه و عراق هستند که در حال حاضر با هدایت چند سرویس اطلاعاتی منطقه‌ای در منطقه قره‌باغ هلی‌برن مستقرشده‌اند. ازجمله کشور ترکیه که درگذشته به‌عنوان محل خوش‌گذرانی توریست‌ها شهرت داشت، در سال‌های اخیر شهرت خود را بیشتر مدیون جولان وهابی‌ها و داعشی‌ها در این کشور هست.

ترکیه به‌عنوان پلی میان داعش و گروه‌های وهابی و داعشی در قفقاز شمالی مورد استفاده بوده است. فعال شدن این کریدور در حال حاضر باعث حساسیت شدید چند بازیگر مهم منطقه‌ای و بین‌المللی ازجمله جمهوری اسلامی ایران و روسیه شده و کنایه رئیس‌جمهور کشورمان به دو میزبان این پروژه (ترکیه و جمهوری آذربایجان) حاکی از نگاه ژئو استراتژیک این دو عنصر فعال به تحولات میان سطحی دارد.

از نگاه تهران و مسکو میزبانان پروژه وهابی سازی منطقه بازیگر خرد در این عملیات بوده و هشدار به آن‌ها سیگنالی به عوامل اصلی و صحنه‌گردان ایستاده در سایه یعنی ناتو دارد!

چه کسی پروژه سوریه سازی قفقاز را هدایت می‌کند؟

قفقاز به‌واسطهٔ اهمیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خود، پس از سال ۱۹۹۱، به‌شدت موردتوجه غرب و در رأس آن آمریکا قرار گرفت. آمریکایی‌ها به‌منظور اثرگذاری مستقیم روی منطقه قفقاز، اروپایی‌ها را حذف کرده و سیاست‌گذاری‌های امنیتی اروپا در چهارچوب مینسک ۱ و ۲ را به حاشیه برده‌اند.

واشنگتن برای دسترسی به منافع بلندمدت خود ازجمله دستیابی به منابع نفت و گاز و در اختیار گرفتن مدل استخراج و صادرات و نیز دستیابی به بازارهای منطقه‌ای و نیز مهار نفوذ تهران و مسکو به پشتیبانی از ترکیه در پروژه تورانی کردن قفقاز روی آورده است.

آمریکایی‌ها برای رسیدن به اهداف تعیین‌شده چندین راهبرد تعریف کرده‌اند؛ بی‌ثبات‌سازی، مهار رقبا، ایجاد توازن در منطقه از راه تقویت متحدان و ورود بازیگران فرا منطقه‌ای به‌عنوان نمایندگان آمریکا. افزایش روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی در یک دههٔ اخیر در چارچوب همین بحث مطرح می‌شود.

در این وضعیت مدل اقدامات جمهوری آذربایجان نیز اهمیت دارد؛ باکو نشان داده است که تمایل بیشتری برای نزدیکی با غرب دارد. این کشور تلاش می‌کند همکاری‌های نظامی و امنیتی خود را با جامعهٔ کشورهای مشترک‌المنافع و کشورهای منطقه کاهش داده و در مقابل، همکاری‌های خود را با نهادهای نظامی و سیاسی (ناتو) و اقتصادی غرب گسترش دهد. جمهوری آذربایجان معتقد است امنیت کشورش زمانی تأمین خواهد شد که با امنیت اروپا و غرب ادغام شود، ازاین‌رو در طرح کانال تورانی(طرح ناتو) با ترکیه همکاری تنگاتنگ داشته و در مناقشات سنتی با ارمنستان روی نیروی ویرانگری وهابیت حساب ویژه بازکرده است.

مخاطب سخن رئیسی چه کسی است؟

آمریکایی‌ها در راهبردهای خود در قبال روسیه پس از آغاز جنگ اوکراین از استراتژی عبری – وهابی کردن قفقاز حمایت کرده تا مانع از تسلط روسیه بر کشورهای همسایه خود ازجمله جمهوری آذربایجان شوند؛ بنابراین طرح‌هایی که از سوی آمریکا ارائه می‌شود، بیشتر در قالب همکاری‌های امنیت با متحدانش برای کنار گذاشتن مسکو و تهران در این منطقه است؛ ورود رژیم صهیونیستی به منطقه نیز در همین چارچوب تحلیل می‌شود.

حضور هم‌زمان رژیم صهیونیستی و شبکه وهابی‌ها در قره‌باغ برای روسیه و جمهوری اسلامی ایران ماهیتی فرا منطقه‌ای دارد. این نقطه همان هشداری است که ابراهیم رئیسی در نشست سمرقند به همه حاضران در جمع داده است.

واقعیت آن است که روسیه اگر خواهان کاهش مزاحمت نیروی ثانویه در جنگ اوکراین است باید میزان همکاری امنیتی خود با تهران را در دو نقطه قفقاز و سوریه افزایش دهد، هرچه عمق نفوذ ایران در کرانه غربی منطقه بالا رود، به همان میزان پایداری امنیتی بالاتر رفته و جاه‌طلبی همسایگان برای ایجاد مؤلفه‌های مزاحمت فعال به سود ناتو در جنگ کمتر می‌شود.

این همان نکته درخشانی است که این روزها مسکو باید به آن فکر کند؛ مخاطب سخن رئیسی در سمرقند پوتین است و نه اردوغان و نه آن همسایه ناسپاس، البته تهران هر اقدام ضد امنیتی را با قدرت پاسخ می‌دهد و نه تعارف دیپلماتیک!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل