مجاهدت

وضوی پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بدر/ شهید کریمی چگونه جای خالی شهید همت را پر کرد؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات بدر ساعت ۲۳ روز ۱۹ اسفند ۶۳ با اسم رمز مبارک «یاالله، یاالله، یاالله و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه، یا فاطمةالزهرا (س)، یا فاطمةالزهرا (س)، یا فاطمةالزهرا (س)» در هورالهویزه با هدف انهدام دشمن و تصرف هورالهویزه آغاز شد. در کتاب «اطلس جنگ ایران و عراق» که انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس آن را منتشر کرده است، در مورد عملیات بدر چنین توضیح داده شده است:

«عملیات آبی – خاکی بدر را سپاه و نیروی زمینی ارتش فرماندهی و اجرا کردند. بررسی نقاط قوت و ضعف خودی و دشمن در عملیات خیبر، بار دیگر فرماندهان جنگ را به طراحی و اجرای عملیات در هور ترغیب کرد. عبور از هور، تصرف ساحل شرقی رود دجله و بستن بزرگراه العماره – بصره قطع شد؛ ولیکن اتکاء نیرو‌های خودی به عقبه آبی، نداشتن جاده‌های مواصلاتی، بروز مشکلات ترابری و پشتیبانی و بی‌بهره بودن از آتش توپخانه سبب شد تا رزمندگان پس از شش شبانه‌روز نبرد و مقاومت، ساحل خشک شرق دجله را تخلیه کنند و به تثبیت مواضع جدید خود در هورالعظیم اکتفا کنند.

«عباس کریمی» فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا و «کاظم نجفی رستگار» فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) در این عملیات به شهادت رسیدند. آزادی جزایر مجنون در عملیات «خیبر» (که روز سوم اسفند ۱۳۶۲ آغاز شد) سبب شد که سال بعد، عملیات گسترده سالیانه ایران – که اغلب در زمستان هر سال انجام می‌شد – مجدداً در منطقه هور با هدف دستیابی و تسلط بر جاده العماره – بصره و نیز تسلط بر شرق رودخانه دجله به اجرا درآید.

با شهادت «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، فرماندهی این لشکر به «عباس کریمی» واگذار شد. وی برای عملیات بدر، ۹ گردان رزمی را آماده کرده بود. محور عملیات لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) در شرق رودخانه دجله و جزیره جنوبی مجنون بود. در این عملیات، رزم‌آوران لشکر ۲۷ با نیرو‌هایی از لشکر ۲۱ حمزه ارتش جمهوری اسلامی ایران ادغام شده بودند.

نیرو‌های خودی در این عملیات موفق شدند پس از شکستن خطوط مقدم دشمن و وارد آوردن خسارت و تلفات زیاد بر آن‌ها به‌طور موقت در شرق رودخانه دجله مستقر شده و با آب این رودخانه وضو بگیرند. همچنین جاده مهم بصره – بغداد به‌طور موقت به تصرف نیرو‌های اسلام درآمد. این عملیات که هفت شبانه‌روز طول کشید، در نهایت با تصرف و تثبیت مناطق وسیع و بسیار مهم و استراتژیک از خاک دشمن، پیش‌روی در عمق خاک عراق، تهدید جاده مهم بغداد – بصره و وراد شدن ضربات کاری و مهلک بر ارتش متجاوز بعث به پایان رسید.

وضوی پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بدر/ شهید کریمی چگونه جای خالی شهید همت را پر کرد؟

«عباس کریمی» فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) و «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در این عملیات به شهادت رسیدند. بعد از عملیات «خیبر» که روز سوم اسفند ۱۳۶۲ آغاز شد، دشمن علاوه بر سازماندهی سپاه‌های اول، دوم، سوم و چهارم، اقدام به تشکیل فرماندهی شرق دجله و رده‌های مواضع پدافندی در سراسر منطقه جنوب کرد و در مسیر آبراه‌ها و در داخل نیزار‌ها، کمین‌هایی قرار داد تا در صورت هجوم نیرو‌های ایرانی، نقش هشداردهنده و تأخیری داشته باشند و از نزدیکی نیرو‌های شناسایی به خط دشمن نیز ممانعت به‌عمل آورد و به‌منظور زیر نظر داشتن هرگونه تحرک و داشتن دید کلی بر «هور» و اطراف آن دکل‌های متعددی را نصب کرد. سیل‌بندی هم مُشرِف بر آب به عرض ۱۲ متر و ارتفاع دو متر احداث کرده و بر روی آن سنگر‌های متعددی تعبیه کرد که از سه جهت، دارای دید کافی بر روی آب بود.

دستیابی و تسلط بر جاده العماره – بصره و راهیابی به مرکز اصلی هور‌های غرب دجله که استان‌های ناصریه، بصره و العماره را احاطه کرده است و همچنین تسلط بر شرق دجله همراه با انهدام نیرو از جمله اهداف رزمندگان اسلام در این عملیات بود.


اینفوگرافیک عملیات بدر

شهید «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا و برادر شهید «حمید باکری» بود که روز ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در جریان عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسید. هنگام انتقال پیکر مطهرش، قایق مورد هدف اصابت شلیک مستقیم آر.پی.جی نیرو‌های بعثی قرار گرفت و پیکر مطهر شهید مهدی باکری مانند برادرش حمید، مفقودالاثر شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی معاونت تیپ نجف اشرف را پذیرفت. او در عملیات‌های متعددی نظیر فتح‌المبین، والفجر مقدماتی، والفجر یک تا چهار، مسلم بن عقیل، رمضان و بیت‌المقدس شرکت کرد. شهید مهدی باکری بعد‌ها به فرماندهی تیپ عاشورا رسید؛ تیپی که چندی بعد به لشکر تبدیل شد.

در کتاب «یادداشت‌های گلعلی بابایی، تا آوردگاه الهاله» که سرگذشت‌نامه شهید «عباس کریمی قهرودی» فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بوده و انتشارات روایت ۲۷ بعثت آن را منتشر کرده، در مورد لحظه شهادت «عباس کریمی» آمده است: «۲۳ اسفند ۱۳۶۳، دشت الهاله، شرق دجله، چهارمین روز نبرد عظیم بدر، روی دژ اصلی، حاج عباس از داخل یکی از سنگر‌ها با دوربین دوچشمی، دشت روبه‌رو را نگاه می‌کرد و به اطرافیانش نگاه می‌کرد و به اطرافیانش دستوراتی می‌داد. محو عظمت و نورانیت حاج عباس بودم که در یک لحظه، با شنیدن صدای کَرکننده‌ای به زمین غلتیدم. دود و آب و گِل به هوا برخاست.

اطرافم را برانداز کردم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. نفمیدم تیر مستقیم تانک بود یا خمپاره، اما هرچه که بود، صدای وحشتناکی داشت. به طرف محل اصابت گلوله دویدم. با دیدن صحنه‌ای خشکم زد. خدای من! اینجا که سنگر دیده‌بانی حاج عباس بود. دیدم دو نفر پیکر مجروحی را بیرون می‌آوردند. خودش بود، حاج عباس! نَفَسم بند آمد. من هم یک طرف بدن حاج عباس را گرفتم. هنوز نیمه‌جانی داشت. به نظرم آمد ترکش به سرش خورده بود. لبخندی بر لب‌هایش نقش بسته بود، اما از نگاهش نگرانی موج می‌زد. این حالت نگرانی او را می‌شناختم. او نگران بسیجیانش بود…

با کمک آن دو نفر و علی‌سلطان محمدی پیکر نیمه‌جان حاج عباس را داخل یکی از قایق‌ها انداختیم. سکاندار قایق گازش را گرفت و وارد آبراه شد. هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که وسط آبراه قایق را نگه داشت. نگاه کردم لابه‌لای نیزارها، دیدم بچه‌های بهداری لشکر با پل‌های شناور پست امداد درست کرده‌اند. پزشکیار اورژانس، اول از همه نبض حاج عباس را گرفت و بعد با نگرانی گفت: «اینکه نبضش نمی‌زند!»»

فرازی از وصیتنامه شهید «عباس کریمی» فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) به شرح زیر است:

«صبر پیشه کنید؛ و صبر، تسلیم شدن در مقابل باطل و ناحق نیست؛ بلکه استواری و ایستادگی در برابر ناملایمات و سختی‌هاست. صبر و مقاومت در مقابل گرفتاری‌ها، مبارزه سرسخت با مشکلات زندگی، مبارزه با هوای نفس و اجرای دستور‌های امام و مبارزه با منافقین داخلی است که خود نیز یک جبهه داخلی است…»

شهید «کاظم نجفی رستگار» فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) بود که روز ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در جریان عملیات بدر به شهادت رسید.

در کتاب «انتظار»، صفحه ۷۰ در خاطره‌ای از زندگی شهید نجفی آمده است: «وقت ناهار پشت یک تپه رفتم و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه‌های نان را از روی زمین برمی‌دارد، تمیز می‌کند و می‌خورد. آنقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی. این کار‌ها برای چیست؟ مگر غذا نیست؟ خودم دیدم دارند غذا پخش می‌کنند.

کاظم گفت: آن غذا برای بسیجی‌هاست. این نان‌ها را مردم با زحمت از خرج زندگی‌شان زدند و فرستادند. درست نیست اسراف کنیم.»

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل