نماد سایت مجاهدت

کتاب‌های خوب را تولید و احیا کنیم/ کتاب مقدس مهاجمان فرهنگی!

https://defapress.ir/


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره دغدغه فرهنگ و بویژه کتاب را دارند، ایشان درباره ارزش مطالعه فرموده‌اند: باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی… به کتاب اهمیت بدهند؛ کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند. بعد که تأمین شد، به زواید بپردازند.

به بهانه سی‌امین هفته کتاب به گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در مورد «کتابِ خوب» پرداختیم.

اگر بی‌فرهنگ و تاریخ بودیم

من می‌بینم که متأسفانه کتاب در جامعه‌ی ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا می‌کند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعه‌ی بی‌فرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعه‌ای بودیم که گذشته و کسان فرهنگی با معرفت و برجسته‌ای ندارد؛ انسان‌های بااستعداد و فهیم و دارای بینش و طرز فکر بالا ندارد- مثل بعضی از جوامع گوناگونی که در گوشه و کنار دنیا هستند- بی‌رغبتی به کتاب قابل توجیه بود؛ اما در جامعه‌ی ما با این همه انسان‌های فرهنگی، برجسته، والا، اساتید، مؤلفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علمای بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگی و عالم، چرا باید انس با کتاب این‌طور باشد؟! سابقه‌ی فرهنگی و تاریخی ما خیلی زیاد است. جامعه‌ی ما اساساً جامعه‌ای پخته و بالغ شده است؛ یک جامعه‌ی ابتدایی و بدوی نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند. مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب – ۲۶/۰۲/۱۳۷۴

کتابخانه را خریدیم!

ما کتابخانه‌ی مرحوم حاج مصطفی خوانساری را بعد از وفات ایشان خریدیم. ایشان کتابخانه‌ی بسیار نفیسی با پنج شش هزار جلد کتاب خوب داشت که حدود هزار و اندی از کتاب‌هایش خطی بود. من، چون دیدم این کتاب‌ها از دست می‌رود و ضایع می‌شود، همه‌اش را خریدم. ایشان مثل چشمش این کتاب‌ها را حفاظت می‌کرد و در زمان حیاتش آن‌ها را به هیچ‌کس نشان نمی‌داد، ولی من می‌دانستم چنین کتابخانه‌ای دارد. ما کتاب‌های خطی کتابخانه‌ی ایشان را به آستان قدس فرستادیم و کتاب‌های چاپی‌اش را هم به مؤسسه‌ی آقای مصباح در قم دادیم؛ هدیه کردیم.
بیانات در دیدار اعضای همایش مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی ۱۵/۰۵/۱۳۸۴

سبد خرید خانوار!

باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی- مثل لوستر‌ها، میز‌های گوناگون، مبل‌های مختلف و پرده و… – به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه‌ی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید. مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب – ۲۶/۰۲/۱۳۷۴

کاغذ؛ صرفه‌جویی و بازیافت

من به مواردی برخورد کردم که قیمت‌ها به نظرم زیاد و بیش از اندازه‌ای که امروز مقتضی است، بود. این بدین خاطر است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. باید روی بازیافت، صرفه‌جویی و تولید کاغذ داخلی کار شود؛ کاری کنند که در کاغذ، صرفه‌جویی شود. امروز با این‌که آدمی گاهی فکر می‌کند که حالا دیگر دوران “أدقّوا أقلامکم، قارعوا بین سطورکم” نیست، می‌بینیم نه! اتفاقاً، باز هم دوران همین‌هاست. باز هم باید قلم‌ها را ریز تراشید، تا کاغذ کمتر مصرف شود و باز هم باید در باب کاغذ، صرفه‌جویی کرد تا به نیاز جامعه برسد. علاوه بر این، مسأله‌ی بازیافت کاغذ و همچنین تولید کاغذ داخلی، باید إن‌شاءالله مورد توجه قرار گیرد. بعضی از این کار‌ها به عهده‌ی دولت و بعضی به عهده‌ی مردم است.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب – ۲۶/۰۲/۱۳۷۴

دلم سوخت!

چندسال پیش، قبل از مسؤولیت آقای افتخار حسینی در دانشگاه تربیت مدرس، برای بازدید به آن‌جا رفته بودم. در آن‌جا به من شکایت کردند که ما برای خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول می‌خواهیم، ولی نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت! البته هیچ امکانی هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنی بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخست‌وزیر، با هرکس که می‌توانستم، صحبت کردم و بار‌ها آن را تکرار نمودم. هنگامی که صحبت ارز و پول و بعضی از بذل و بخشش‌ها می‌شد، من آن را به یاد می‌آوردم و می‌گفتم وقتی که این‌طور نیاز‌ها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویت‌دار را بر این‌ها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر این‌که حالا نیاز‌ها وسیع‌تر شده و بالاتر هم رفته است.
دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رؤسای دانشگاه‌های کشور ۰۴/۱۰/۱۳۶۹

اندکی بعد از کوتاه‌مدت!

اگر ما امروز بودجه‌ی ارزی و یا ریالی را به کار فرهنگی متوجه می‌کنیم، باید توجه نماییم که اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت، این بودجه به درد کار‌های اقتصادی و گردش امور اقتصادی کشور ما نخورد، اما در اندکی بعد از کوتاه‌مدت- نه این‌که در بلند مدت زیاد- عایدی‌اش فوراً به خود ما برمی‌گردد؛ مثل همین مسأله‌ی انتشارات و کاغذ، که ما باید بتوانیم کتاب و نشریه‌ی علمی و امثال این‌ها را در اختیار داشته باشیم. باید کاغذ را در اختیار دستگاه‌های فرهنگی گذاشت تا بتوانند این کار مهم را انجام بدهند.
دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی – ۲۱/۰۹/۱۳۶۸

کتاب مقدس مهاجمان فرهنگی!

بی‌بندوباری و فساد هم یکی از شاخه‌های تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگی بزرگ‌تر این است که در طول سال‌های متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی‌توانی؛ باید دنباله‌رو غرب و اروپا باشی. نمی‌گذارند خودمان را باور کنیم.

ده‌ها سال است که نظریات پوپر در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و ده‌ها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته‌اند؛ اما در سال‌های اخیر آدم‌هایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سال‌های متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرف‌های جدیدی به بازار آمده است؛ اما عده‌ای هنوز وقتی می‌خواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنه‌ی قدیمی نگاه می‌کنند! این‌ها دو عیب دارند: یکی این‌که مقلدند، دوم این‌که از تحولات جدید بی‌خبرند؛ همان متن خارجی را که برای آن‌ها تدریس کرده‌اند، مثل یک کتاب مقدس در سینه‌ی خود نگه داشته‌اند و امروز به جوان‌های ما می‌دهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه می‌کنند!
سخنرانی در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاه‌های استان همدان – ۱۷/۰۴/۱۳۸۳

جای کتاب؛ هیچ چیز!

من فکر می‌کنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمده‌ای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت… کتاب، مقوله‌ی بسیار مهمی است. من البته به کار‌های هنری و تصویری، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیز پر نمی‌کند و باید کتاب را ترویج کرد.
مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب – ۲۱/۰۲/۱۳۷۲

چند وظیفه بزرگ!

بی‌شک برخی از میراث مکتوب اسلامی در گوشه و کنار جهان هست که باید آن را شناخت و بدان دسترسی یافت. این یکی از وظائف بزرگ همه‌ی کسانی است که به گونه‌ای با مسأله‌ی کتاب سر و کار دارند… همگانی کردن کتاب از راه گسترش زنجیره‌ی کتابخانه‌های عمومی در هر گوشه و کنار کشور همراه با فراهم‌سازی زمینه‌ی لازم برای همگانی کردن کتابخوانی و معرفی کتاب‌های خوب و پدید آوردن نوشته‌های فراوان در همه‌ی موضوع‌های مورد نیاز و مورد علاقه، وظیفه‌ی بزرگ دیگری است که امید است بیش از آنچه که تاکنون شده، به گونه‌ی پیگیری، انجام گیرد.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه – ۲۱/۰۶/۱۳۷۴

بالاتر از این‌ها

سال ۵۶ به اتفاق جمعی از دوستان بنا بود جهان‌بینی اسلامی را بنویسیم. بعد با تبعید بنده و بعضی دیگر از دوستان به ایرانشهر، جمع تقریباً متلاشی شد؛ لیکن بنا گذاشتیم کار را انجام دهیم. از جمله‌ی افراد این مجموعه، مرحوم شهید باهنر بود… سال ۵۷ که در ایرانشهر تبعید بودم؛ یک روز مرحوم باهنر به دیدن من آمد.

در دوره‌ی تبعید، دنباله‌ی کار‌ها را به ایرانشهر برده بودم تا از فراغت زمان تبعید استفاده کنم. آقای باهنر که به دیدن من آمد، به‌عنوان سوغاتی، چند جلد از این کتاب‌های تعلیمات دینی- که آن‌وقت تازه درآمده بود- برای من آورد. در آن موقع این کتاب‌ها را شهید باهنر و شهید بهشتی (رحمةالله‌علیهما) و آقای جلال‌الدین فارسی و امثال این‌ها می‌نوشتند. در حقیقت مرحوم آقای بهشتی برنامه‌ریزی و عنوان‌بندی می‌کرد و سپس مرحوم باهنر و آقای فارسی تدوین می‌کردند؛ کار عمده هم بر دوش مرحوم دکتر باهنر بود. ایشان آن کتاب‌ها را آورد و به من داد و گفت شما این‌ها را ببینید؛ ما سطح معارفی که داریم به بچه‌های دبیرستان می‌دهیم، این‌هاست؛ اگر شما چیزی می‌خواهید بدهید، باید بالاتر از این‌ها باشد. آقای بهشتی نشسته بود و تمام محتوای ذهن خودش را که می‌توانست از مطالب اسلامی خارج کند، به زبان جوان‌پسند درآورده بود و در این کتاب تعلیمات دینی ریخته بود و مرحوم باهنر هم کار را ادامه داده بود؛ این سطح کمی نیست؛ این سطح خیلی بالایی است.
دیدار با اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران ۱۳/۱۲/۱۳۷۰ و دیدار با علما و روحانیون استان همدان ۱۵/۰۴/۱۳۸۳

تولید و احیای کتاب‌های خوب!

من این‌طور تصور می‌کنم که بایستی تولید کتابمان به مراتب از آن مقداری که هست، بیشتر باشد؛ هم به معنای تولید کتاب- که تألیف و ترجمه و این‌طور چیزهاست- هم به معنای احیای آثار کهن و قدیمی. خیلی از کتاب‌ها هست که در قدیم چاپ شده، ولی ما الان از آن‌ها هیچ نشانه‌ای نمی‌بینیم و در دست مردم نیست. این‌ها را باید احیا کنند؛ البته مواردی که خوب و مناسب است… برای این‌که اثری ماندنی شود، باید خوب باشد.

آثار خوب می‌مانند، در دل‌ها جای می‌گیرند و کهنه نمی‌شوند. خوب هم که می‌گوییم، یعنی پاسخی به یک سؤال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد. ممکن است این‌طور نباشد؛ لیکن پاسخی به یک نیاز باشد؛ مهم این است.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب – ۰۵/۰۳/۱۳۷۷

کمیت بالا!
بعضی از ناشران به من می‌گفتند: ما تشکر می‌کنیم از این‌که می‌بینیم فرهنگ کتابخوانی توسعه پیدا کرده است و مردم به کتاب تمایل بیشتری نشان می‌دهند… البته اگر ما به حدی برسیم که مورد نظر من در این صحبت است، باید تعداد کتاب‌هایی که هر بار چاپ می‌شود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی با چنین کمیت بالایی باید کتاب در جامعه پخش شود.
مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه کتاب – ۲۰/۰۲/۱۳۷۳

گستره نیاز‌ها و مسؤولیت دولت

نیاز‌ها خیلی گسترده‌تر از آن چیزی است که انسان در وهله‌ی اول نگاه می‌کند. شاید اگر در کشور ما فرضاً در یک موضوع هیچ کتابی وجود نداشته باشد، یا هیچ تألیف درستی نباشد، آدم حس نکند که به این کتاب نیاز هست؛ ولی وقتی که این کتاب مطرح می‌شود، می‌بینیم نه، ذهن‌ها آن را می‌خواهند. معنایش این است که ما به هر فرآورده‌ی فکر و فرهنگ انسانی نیاز داریم و بایستی آن را بدانیم.

البته این حرف معنایش آن نیست که ما در زمینه‌ی تولید و چاپ و نشر کتاب، بی‌مبالاتی کنیم. بی‌مبالاتی جایز نیست… بایستی بدانیم یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسؤول است- کلّکم مسؤول عن رعیته- مسؤول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. اگر دیدیم که فرضاً در جامعه‌ی ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضر است. این را نمی‌شود به عنوان این‌که یک فرآورده‌ی فرهنگی است، آزاد بگذاریم تا هرکه خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحث خواست نیست؛ مثل مواد مخدر است. مواد مخدر هم خیلی طالب دارد. خیلی‌ها هستند که اگر شما مواد مخدر را به آن‌ها دادید، استقبال می‌کنند و مصرف می‌کنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت می‌کنند! خیلی‌ها هستند که اگر مواد مخدر را از آن‌ها بگیرید، ممکن است با شما دست به یقه هم بشوند؛ ولی بعد که با این کار توانستند از آن بیماری نجات پیدا کنند، شما را دعا خواهند کرد. بنابراین، خواست، یک امر مطلق نیست؛ آن خواستی که بر طبق مصلحت است، مطلوب است. تشخیص مصلحت هم به عهده‌ی آن کسی است که مسؤول است.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب۰۵/۰۳/۱۳۷۷ 

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل