نماد سایت مجاهدت

گرمای عشق مردم، بدرقه پاره‌های تن میهن

گرمای عشق مردم، بدرقه پاره‌های تن میهن


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ سیده فاطمه سادات کیایی؛ یک چیز مردم را به مراسم تشییع شهدای گمنام کشانده، به خیابانی مشهور در قلب تهران که تلخ و شیرین زیادی دیده و سرد و گرم روزگار کشیده است، روزهایی که گاه سرمایش با گرمای دل‌های مردمش بهاری شده و بهار انقلاب را آفریده، و یا آن روز سردی که عزیز مردم، حاج قاسم را روی دست‌های مردم بدرقه کرده؛ و آن «عشق» اکسیر جادویی است که در اوج سختی‌ها و مشکلات، ناراحتی‌ها و خوشی‌ها نخ تسبیح پیوند با مسافران امروز انقلاب است.

چه زیبا گفته بود شهید بهشتی که «عاشق شوید مردم، عاشق شوید…» او می‌دانست اکسیر عشق است که جوانی را به سوی قتلگاه و غلطیدن در خون می‌فرستد و عشق است که پس از ۴۰ سال با وجود ضعف‌ها و کمبود‌ها و بعضا ناراحتی‌ها مردم را قدردان‌ پاره‌های وجود جوانان به خاک و خون‌ افتاده شهید می‌کند.

هوای صبح ششم دی سرد بود. در روزی به نام مادر سادات، اهل آسمان و‌ زمین عزادار بانوی دو عالم‌ بودند تا بر مظلومیت اهل بیت (ع) اشک ماتم ببارند و برای گوهر قیمتی و جان عالم بر سینه بگوبند. سرما استخوان می‌سوزاند اما جمعیت زیادی آمده و این دلگرمی است، سرما هست اما گرمای عشق مردم هم هست، عشق این اکسیر حیات‌بخش اینجا هم‌به کار آمده، همراه با پیکر شهدا شده و آدم‌های مختلف را کنار هم نشانده تا یک بار دیگر دفتر تاریخ را با معجزه دیگری ورق بزنند، معجزه عشق مردم به شهدایشان.

دست‌ها روی تابوت‌ها کشیده می‌شود و قلم‌ها بر پرچم‌های سه رنگ سر می‌خورند تا خواسته‌ها را روی تابوت بنویسند، دلم می‌خواست دست‌ها را بگیرم و بگویم ننویسید، حرفی که از دل‌هایتان قابل خواندن است، نیاز به نوشتن ندارند. شهدایی که شما را به اینجا کشانده‌اند از دل‌هایتان باخبرند، ما آدم‌ها اما دوست داریم لمس کنیم، ببینیم و بخوانیم. ما دوست داریم برای شهدا بنویسیم، آن‌ها را از نزدیک ببینیم.

ما یک روز دیگر در تاریخ این سرزمین عشق را نوشتیم، عشق را در قاب تصاویر دوربین‌ها نقش زدیم، ما عشق را عاشقی کردیم و برای شهدایمان نوحه گمنامی مادر خواندیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل