جبهه

بزرگ‌ترین آرزوی خدایی من شهادت بود

بزرگ‌ترین آرزوی خدایی من شهادت بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید «سید عبدالنبی ریشهری» دهم بهمن ۱۳۳۹ در شهرستان بوشهر دیده به جهان گشود. پدرش سیدحسین، کارمند استانداری بود و مادرش خورشید نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم اردیبهشت ۱۳۶۱ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع هست.

وصیت نامه شهید
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
«وَالعَصر، إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ، إِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَتَواصَوا بِالصَّبر»
 
قسم به عصر نورانی رسول، یادآور ظهور ولی‌عصر (عج)، که انسان همه در خسارت و زیان هست، مگر آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شده‌اند؛ و به درستی که رسول اکرم (ص) فرموده: «هر کس سوره‌ی عصر را بسیار بخواند، به مقام صبر خواهد رسید و با اهل حق در بهشت محشور می‌گردد.» و حضرت صادق (ع) می‌فرماید: «هر که بر این سوره در نماز نافله مداومت کند، روز قیامت با لبی خندان، روحی درخشان و دلی شادمان در بهشت جاودان وارد می‌شود.»
 
خدمت پدر و مادر و برادرانم سلام عرض می‌کنم و امیدوارم حالتان خوب باشد. من در گوشه‌ای از سنگر نشسته‌ام و وصیت‌نامه‌ی خود را می‌نویسم. امیدوارم وقتی خبر شهادت من به شما می‌رسد، ناراحت نشوید و اشکی از روی ناراحتی از چشمانتان سرازیر نشود؛ و اگر هم اشکی می‌ریزید، از روی شوق و شادی باشد؛ چون کسی که به درجه‌ی شهادت رسیده، به بزرگ‌ترین آرزو‌های خدایی خود رسیده هست و دیگر هیچ واهمه‌ای برای او وجود ندارد. تنها درخواستی که من از شما دارم این هست که اگر خلافی از من سر زده، مرا ببخشید و حلال کنید. امیدوارم که امام امت، خمینی بت‌شکن را هیچ‌وقت تنها نگذارید و به پیروی از رهنمود‌های این رهبر بزرگ، گوش فرا دهید.
 
والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بزرگ‌ترین آرزوی خدایی من شهادت بود

بزرگ‌ترین آرزوی خدایی من شهادت بود بیشتر بخوانید »

شهید شکری: دعا کنید خدا ما را جزو رزمندگان فاتح کربلا قرار دهد+ دست‌خط

شهید شکری: دعا کنید خدا ما را جزو رزمندگان فاتح کربلا قرار دهد+ دست‌خط


گروه ساجد دفاع‌پرس: شهید «سید محمد شکری» لاله‌ای هست از میان لاله‌زار خونین ایثار و شهادت که متولد قبله دل‌های عاشقان یعنی کربلای معلی بود؛ اما وقتی هشت سال داشت، به‌همراه خانواده‌اش و تعدادی از ایرانی‌های دیگر، از عراق اخراج شد و به ایران بازگشت. او زندگی گهربار خود را تا آغاز جنگ تحمیلی صرف تحصیل و مبارزات انقلابی کرد تا این‌که وقتی دانشجوی پزشکی بود به جبهه رفت و در سمت پزشکیار به گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) پیوست. این عاشق دلباخته سرانجام ۱۲ اسفند سال ۱۳۶۵ طی عملیات «کربلای پنج» در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

این شهید والامقام ۱۴ دی سال ۱۳۶۵ یعنی تقریباً ۲ ماه قبل از شهادتش، نامه‌ای به خانواده خود نوشته و از آنها خواسته هست تا دعا کنند خداوند او را جزو رزمندگانی قرار دهد که کربلا را فتح خواهند کرد؛ آری! اگرچه این عاشق حضرت اباعبدالله (ع) در ظاهر به آرزوی خود یعنی فتح کربلا نرسید؛ اما در حقیقت به برکت خون امثال او هست که امروز راه کربلا باز شده و ما شاهد بزرگ‌ترین رزمایش جهان تشیع در ایام اربعین حسینی، در کربلای معلی هستیم.

شهید شکری: دعا کنید خدا ما را جزو رزمندگان فاتح کربلا قرار دهد

بسم الله الرحمن الرحیم

مادر و پدر عزیزم، سلام علیکم، امیدوارم حال‌تان خوب باشد و هیچ ناراحتی نداشته باشید.

ما هم به‌حمدلله خوب هستیم و در کمال صحت می‌باشیم.

البته چند روز پیش برای‌تان تلگرافی فرستادم از بابت ما نگران نباشید. قبل از آن موفق به نامه نوشتن و یا تماس تلفنی نمی‌شدیم. در ضمن حسن هم پیش ماست و حالش کاملاً خوب هست. وضع ما به‌حمدلله کاملا خوب هست. «محمد کارکن‌اساسی» هم پیش ماست و در سلامت کامل می‌باشد.

مسئله مهمی که می‌خواستم به شما بگویم این هست که: امام طبق فرمانی که صادر کرده‌اند، فرموده‌اند که نیرو‌های موجود در جبهه به‌هیچ‌وجه حق بازگشت ندارند حتی آن‌هایی که مأموریت‌شان تمام شده هست، باید در جبهه حضور داشته باشند و تمرد و نافرمانی از آن، همان‌طور که خودتان می‌دانید، خلاف شرع و عقاب آن جز آتش جهنم، چیز دیگری نیست. اگر تقدیر خدا تعلق گرفته باشد، ان‌شاءالله با عملیاتی که صورت می‌گیرد، کار صدام یک‌سره خواهد شد و راه کربلا باز می‌شود (همان‌طور که در خواب دیدم) ان‌شاءالله ما را دعا کنید که خدا ما را جزو رزمندگانی قرار دهد که کربلا را فتح خواهند کرد، حال به هر صورت که باشد و به هر حالتی که خدا خودش دوست داشته باشد. حاج آقا موحدی زحمت کشیدند و نامه را ایشان خواهد رساند. بیشتر از این مزاحم نمی‌شوم. به همه سلام برسانید. دعای خیر برای تمامی رزمندگان از خدا بخواهید.

والسلام سید محمد شکری

۶۵/۱۰/۱۴

خدایا، خدایا؛ تا انقلاب مهدی (عج)، خمینی را نگهدار
منتظری نستوه، محافظت بفرما
رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما

والسلام

سند/ نامه شهید شکری به خانواده‌اش - انشاا... ما را دعا کنید که خدا ما را جزو رزمندگانی قرار دهد که کربلا را فتح خواهند کرد
 
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
شهید شکری: دعا کنید خدا ما را جزو رزمندگان فاتح کربلا قرار دهد+ دست‌خط

شهید شکری: دعا کنید خدا ما را جزو رزمندگان فاتح کربلا قرار دهد+ دست‌خط بیشتر بخوانید »

تا آخرین قطره خون از اسلام و جمهوری اسلامی دفاع می‌کنم

تا آخرین قطره خون از اسلام و جمهوری اسلامی دفاع می‌کنم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید محمدعلی ظهرابی بیستم آبان ۱۳۴۴ در روستای محمدانگالی از توابع شهرستان بوشهر به دنیا آمد.   بیست و یکم بهمن ۱۳۶۰ در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

وصیت نامه شهید
 
بسم ربّ الشهدا و الصدیقین
اگر شهادت نصیب شود، سعادت هست.
امام خمینی
«فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ أَجراً عَظیماً»
 
به نام خدا و سلام بر رهبر کبیر و ملت شهیدپرور ایران و سلام بر پدر و مادرم.
 
ملت شهیدپرور ایران، انگیزه‌ای که باعث شد تا من به جبهه‌های حق علیه باطل بروم، این هست که دین مبین اسلام و کشور اسلامی ما مورد تجاوز مزدوران بعثی قرار گرفته هست و من وظیفهٔ خود می‌دانم که تا آخرین قطرهٔ خون خود از اسلام و کشور جمهوری اسلامی ایران دفاع کنم تا مزدوران دیگری همچون صدام، فکر حمله به کشورمان را در سر نپرورانند.
 
من از ملت شهیدپرور ایران می‌خواهم که این امام بزرگوار را که واقعاً نایب بر حق امام زمان (عج) هست، تنها نگذارند و این جیره‌خواران منافق را یکی پس از دیگری نابود کنند تا فردا مشکلی برای این انقلاب پیش نیاورند.
 
البته انقلاب اسلامی ایران، انقلابی نیست که بخواهد به دست این منافقین از بین برود و این غیرممکن هست، زیرا تا زمانی که مسلمانان متعهدی همچون ملت مبارز ایران در صحنه هستند، هیچ‌کس نمی‌تواند ضربه‌ای به این انقلاب اسلامی وارد کند. بنا به فرمایش امام: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.»
 
و در آخر، من از پدر و مادر و بستگانم می‌خواهم زمانی که شهید شدم ناراحت نشوند؛ چون من امانتی نزد شما بودم و شما هم مرا در راه خدا پس دادید و مانند مادران منافقین به امانتتان خیانت نکردید، بلکه امانتی را که به شما واگذار شده بود به صاحبش برگرداندید.
 
با خداحافظی از پدر و مادرم.
 
به امید پیروزی رزمندگان اسلام در برابر کافران بعثی و به امید این که بالاخره روزی جمهوری اسلامی در سراسر جهان برقرار شود.
 
والسّلام
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تا آخرین قطره خون از اسلام و جمهوری اسلامی دفاع می‌کنم

تا آخرین قطره خون از اسلام و جمهوری اسلامی دفاع می‌کنم بیشتر بخوانید »

پیکر بی‌جانم را در پرچم جمهوری اسلامی بپیچید

پیکر بی‌جانم را در پرچم جمهوری اسلامی بپیچید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید «عادل حاوی زاده» بيست و چهارم تير ۱۳۴۶ در شهرستان خرمشهر به دنيا آمد. پدرش عبدالله و مادرش مهين نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. دوم مهر ۱۳۶۳ در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به فک، شهيد شد. پيکر او را در شهرستان بوشهر به خاک سپردند.

وصیت نامه شهید

با درود بر منجی عالم بشریت، مهدی موعود (عج)
و با درود بر امید مستضعفان جهان، امام خمینی
و با درود و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام و شهیدان از صدر اسلام تاکنون.

در چشمان مادران غم‌دیده و زنان جوان و پدرانی که مشتاقانه به سربازانی که به جبهه برمی‌گردند می‌نگرند و عزیزان خود را نمی‌بینند، چه می‌بینید؟

آری، من از تبار شهیدان گمنام و بی‌نام‌ونشان تاریخ هستم.
جسم بی‌جانم را در حالی‌که سینه‌ام از روبه‌رو، نه از پشت، به‌وسیله‌ی گلوله‌های دشمن سوراخ شده، یا با تن بی‌سر و پا، با بدن و صورت سوخته، به علت نبودن وقت با لباس شهادت، در صحراهای دور دفن کرده‌اند.

من در دل تاریک شب، در سنگرها با چشم‌های بیدار و عزمی استوار، با انگشتان آماده روی ماشه، اسلحه‌ام را آماده‌ی نابود کردن دشمنان دین و وطنم کرده‌ام؛ آماده‌ی ایثار هستم.

وصیتم را کرده‌ام. بی‌ارزش‌ترین موجودی‌ام، یعنی جانم را، خیلی پیش‌ترها وقف اسلام و میهن کرده‌ام و برای هر وظیفه‌ای آماده‌ی ایثار هستم.
امیدوارم مرگ پرافتخار من برای اسلام و آینده‌ی مملکتم مفید باشد.

من موجودی خودم را در طبق اخلاص گذاشته و نثار آرمان‌های مردم‌مان کرده‌ام.
سنگرها و پایگاه‌ها و دریاهای‌مان پر از صفا و صمیمیت هست؛ محیطی پر از ایثار، پر از حماسه، پر از شهامت، پر از گذشت، در جبهه‌ها حکم‌فرماست.

در سنگرهایمان، فارس، کرد، لر، ترک و بلوچ دست در دست هم، به دفاع از انقلاب اسلامی و کشور عزیز مشغولیم و حماسه‌ی اتحاد و توانستن و با هم بودن را به اثبات رسانده‌ایم.

آن زمان که جسم بی‌جان مرا در صحراها و یا دریاها و یا کوه‌ها و دشت‌های کشور پهناور و عزیزمان پیدا می‌کنید، بدانید آرزویم این بود که جسدم را با گلاب قمصر کاشان بشویید و در میان پرچم جمهوری اسلامی ایران بپیچید و به خاک بسپارید.

وحدت را حفظ کنید و در راه ساختن ایرانی اسلامی، سربلند و متکی به خود گام بردارید و هدفی جز پیشرفت، و جز زدودن آثار استعمار، استثمار و استحمار نداشته باشید.

از برادران گروه مقاومت شهید مجاهدی می‌خواهم همیشه همبستگی خود را حفظ کنند و از همدیگر جدا نشوند و امام را تنها نگذارند.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگه‌دار
زیارت کربلا نصیب ما بگردان.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیکر بی‌جانم را در پرچم جمهوری اسلامی بپیچید

پیکر بی‌جانم را در پرچم جمهوری اسلامی بپیچید بیشتر بخوانید »

تصاویر/ سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» (۲)

کارت دعوتی که شهید ردانی‌پور برای حضرت زهرا (س) فرستاد+ عکس


گروه ساجد دفاع‌پرس: حجت‌الاسلام والمسلمین شهید «مصطفی ردانی‌پور» همواره در خط مقدم مبارزه با جبهه کفر، از مبارزه با حکومت پهلوی گرفته تا مجاهدت‌های خستگی‌ناپذیر در جبهه کردستان و نبرد با بعثی‌ها در دوران هشت سال دفاع مقدس قرار داشته و ضمن این‌که سلاح بر دوش داشت، به تبلیغ و تقویت روحیه رزمندگان می‌پرداخت و نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا می‌کرد، تا این‌که سرانجام پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۲ در حالی که تازه ۲ هفته بود که بنا به توصیه امام خمینی (ره)، با یک همسر شهید ازدواج کرده بود، در عملیات «والفجر ۲» به شهادت رسید و پیکر پاکش هرگز برنگشت.

سندی که در ادامه مشاهده می‌کنید، کارت دعوت مراسم ازدواج این شهید تازه داماد هست؛ کارت دعوتی که شهید ردانی‌پور، یکی از آنها را نیز برای حضرت زهرا (س) فرستاده و در ضریح حضرت معصومه (س) انداخت؛ این‌گونه شد که در خواب حضرت زهرا (س) دید که به عروسی‌اش آمده و به ایشان گفت: خانم! قصد مزاحمت نداشتم، فقط می‌خواستم احترام کنم. حضرت زهرا (س) پاسخ دادند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم، به کجا برویم؟».

 

 

بنام پیوند دهنده قلب‌ها

رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً

پروردگارا، عطاکن به ما همسرانی متعهد و فرزندانی که مایه چشم روشنی ما باشند و ما را پیشوا و راهنمای اهل تقوی قرار ده 

در سالروز آغاز زندگی پر بار و پر برکت حضرت رسول اکرم (ص) با حضرت خدیجه کبری (س) که ارزشمندترین ثمره آن وجود مقدسه‌ ام الائمه فاطمه زهرا (س) می‌باشد تحت توجهات حضرت ولی عصر امام زمان (عج) زیر سایه رهبر کبیر انقلاب امام خمینی دامت برکاته

نوکری از نوکران حضرت مهدی (عج) برادر مصطفی ردانی پور

با کنیزی از کنیزان حضرت زهرا (س) دوشیزه کاظمینی

پیوند زندگی می‌بندند شرکت شما در این مجلس (با تکبیر و صلوات) بر شکوه آن می‌افزاید.

مرتضی ردانی پور سید محسن کاظمینی

زمان:

روز چهارشنبه ۶۲/۴/۲۹ مصادف با نهم شوال از ساعت ۸ بعد از ظهر بصرف شام

مکان:

خیابان بزرگمهر روبروی قرارگاه کوی شهید کارگری کوچه شهید مرادی منزل شخصی

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

کارت دعوتی که شهید ردانی‌پور برای حضرت زهرا (س) فرستاد+ عکس

کارت دعوتی که شهید ردانی‌پور برای حضرت زهرا (س) فرستاد+ عکس بیشتر بخوانید »