لشکر 31 عاشورا

طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی

طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، آزادگان کشورمان در سال‌های سخت اسارت با وجود مواجهه با شرایط دشوار و تحمل فشارهای فراوان، با ایثار و استقامت فراوان به اسوه‌های پایداری مبدل شدند. در این میان، تعداد زیادی از آزادگان که دستی در عالم هنر داشتند، با تکیه بر خلاقیت و ابتکار شرایط بهتر و تحمل‌پذیرتری را برای خود و همرزمانشان ایجاد می‌کردند.

«اسدالله زندیه» آزاده اهل تبریز که در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ در اردوگاه‌های عراق زندانی بود، در کتاب «روایت صبر» اثر «مریم جلیلی» نمونه‌ای از فعالیت‌های هنری خود را در آن دوران چنین روایت کرده است:

«در آسایشگاه ما هر کس سعی می‌کرد خود را با کاری سرگرم بکند. من نیز از بچگی به نقاشی کشیدن علاقه داشتم. در آن‌جا هم روی کاغذهایی که نمایندگان صلیب سرخ در اختیارمان گذاشته بودند نقاشی می‌کشیدم. نقاشی ابتدا با مداد و خودکار به صورت تک رنگ کشیده می‌شد و کاغذ آن نیز از پاکت سیمان و کاغذ سیگار تامین می‌شد. به خاطر ممنوعیت خودکار و کاغذ، وقتی نمایندگان صلیب سرخ در اردوگاه‌ها حضور می‌یافتند و قلم و کاغذ را در اختیار اسرا قرار می‌دادند تا به خانواده‌های خود نامه بنویسند، به دور از چشم عراقی‌ها مقداری از آن‌ها را مخفی می‌کردند و یا با خالی کردن جوهر خودکار در ظرفی برای استفاده‌های بعدی، خودکار خالی‌شده را به آن‌ها پس می‌دادند.

بعضی از تصاویر نیز حاوی طعم‌ها و مزه‌ها و رنگ‌ها بود. مثلا رنگ قهوه‌ای نقاشی از شیره خرما، رنگ سفید از شیر خشک و خمیر دندان یا رنگ‌های مختلفی استفاده می‌شد که از قرص‌های دارویی گرفته شده بود. نوعی قرص زرد رنگی وجود داشت که با حل کردن آن در آب تقریبا نصف استکان رنگ زرد به دست می‌آمد با مخلوط کردن این رنگ زرد با خمیر دندان رنگ‌های خمیری متنوعی تهیه می‌شد و در رنگ‌آمیزی به کار می‌آمد. از غنچه گل ناز، بین ۱۰ تا ۲۰ رنگ درست می‌شد و کاربرد بسیاری در رنگ آمیزی داشت. گل ناز برگ‌های آبداری داشت که رنگ‌های مختلفی داشتند.

بعدها مامورين صليب سرخ به هر یک از اسرا یک برگ کاغذ سهمیه می‌دادند و این کار نقاشی کشیدن را کمی آسان‌تر کرده بود. اولین نقاشی که کشیدم عکس سر یک خرس بود. هم‌اردوگاهی‌هایی که نقاشی من را دیده بودند خوششان آمده بود و سهمیه‌ی کاغذ خود را به من می دادند تا برایشان نقاشی بکشم. من نیز با علاقه این کار را می‌پذیرفتم.

بعد از آن برای مراسمات طرح‌های انقلابی طراحی می‌کردم و در مراسمات از آن استفاده می‌کردیم. یکی از رزمنده‌ها عکس شهید مهدی باکری را با خود وارد اردوگاه کرده بود. آن عکس را به من داد و آن را روی پارچه‌ی دشداشه‌ی عربی کشیدم. بعد از کشیدن عکس شهید باکری با نخ شعری را به صورت گلدوزی روی پارچه نوشتم:

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

بعد یک منظره که ربطی به قطعه‌ی شعر داشت کشیدم تا در مراسمات از آن استفاده کنیم. البته طولی نکشید که در تفتیش آن را یافتند و با خود بردند. اسرا عکس‌هایی را که از ایران برای ما ارسال می‌شد را به من می‌دادند تا برایشان در روی کاغذ طراحی کنم. عکسهای ۳*۴ آن‌ها را در کاغذهای بزرگ می‌کشیدم.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی بیشتر بخوانید »

ایمان، عامل تحرک و فعالیت است

ایمان، عامل تحرک و فعالیت است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، سردار شهید «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس طی یک سخنرانی در جمع نیروهای جهاد سازندگی و مهندسی لشکر از جمله رانندگان ادوات و ماشین‌آلات، به بیان نکات مهم و ارزشمندی درباره اهمیت ایمان و داشتن روحیه ایثار و فداکاری در ایستادگی و مقاومت برابر دشمنان پرداخته است که گزیده‌ای از آن، از کتاب «کلام عاشورایی» اثر «اسماعیل وکیل‌زاده» بازنشر می‌شود:

«يقيناً عامل تحرک، فعالیت، زحمت و تلاش برادران همین ایمانشان است؛ ایمانی که به راهشان دارند و در اثر همین ایمان است که این راننده‌های عزیز، این تلاشگران جهاد بدون هیچ‌گونه ترسی، واهمه‌ای در اکثر عملیات‌ها بولدوزر و لودرهای ما در خط اول بودند. حتی از زرهی‌ها، حتی از نیروهای پیاده هم جلوتر خاکریز می‌زدند و کار می‌کردند.

این چه عاملی است که باعث می‌شود یک نفر راننده آن کسی که چند متر بالاتر، روی یک دستگاه نشسته بدون هیچ چشم‌داشتی جانش را عرضه می‌کند در راه اسلام و این فعالیت را انجام می‌دهد و کاری به این بزرگی می‌کند. این نیست مگر اینکه عشق دارد به راه امام حسین (ع) و دیدارش و گشودن راه کربلا. شماهایی که چنین عشقی دارید دیگر برایتان زیادی دشمن، موانعش، سنگرهایش، تانک‌هایش، مین‌هایش، کانال‌هایش، سختی‌ها، شب، هیچ‌کدام از این‌ها اثر نمی‌گذارد. همان طوری که تا الان اثر نگذاشته است و ان‌شاء‌الله امید است با این روحیه‌ای که دارید روحیه‌ی حسینی، تلاشی که می‌کنید، زحمتی که می‌کشید، جهادی که می‌کنید حسین‌گونه در این عملیات هم مثل عملیات‌های قبلی به دشمنان بعثی نشان بدهید که سرباز و رهرو حسین (ع) چگونه است. هیچ عاملی نمی‌تواند سد راه عاشقان حسین (ع) باشد.

اگر چه ما امکانات کم داریم ولی بالاتر از امکانات مادی، ایمانی در دل رزمندگان و شما عزیزان است که دشمنان ندارند. این‌هایی که در دل شب‌ها این‌گونه می‌تازند به دشمن بعثی، نابودش می‌کنند و به پیش می‌روند.

ان‌شاءالله امید است با روحیه‌های مالامال از عشق امام حسین (ع) و سربازی امام زمان (عج) و لبیکی که گفتیم به نائب بر حق او، آن‌طوری که تا به حال حضور پیدا کردید در جبهه‌ها و الان هم خداوند این نعمت را این سعادت را برای ما داده که در این عملیات هم حاضر باشیم در این شب عملیات با امکاناتی که در اختیارتان است و با وظیفه‌هایی که مشخص شده است، بر دشمن بتازید و ان‌شاءالله بدون هیچ خوف و ترس و وحشتی در دل شب که وحشت را خداوند در دل کفار بعثی خواهد انداخت و نور و روشنی و پیروزی را در دل شماها، این خاکریزها را بزنید، این موانع را برطرف بکنید و یقیناً شما عزیزان هیچ‌گونه ترس و وحشتی نخواهید داشت همان‌گونه که تا به حال نشان دادید.

اعتقاد ما به این است که زحمت بکشیم، تلاش بکنیم و اگر در راه جهاد شهید شویم که خوب سعادتی است اگر نداشتیم این سعادت را، می‌مانیم و بیش‌تر خدمت می‌کنیم.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ایمان، عامل تحرک و فعالیت است بیشتر بخوانید »

هدف ما دفاع از حدود الهی و بندگی خداست

هدف ما دفاع از حدود الهی و بندگی خداست


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، سردار شهید «مهدی باکری» فرمانده لشکر 31 عاشورا طی مصاحبه‌ای با «اروج علی‌پور» خبرنگار صدا و سیمای استان آذربایجان شرقی در سال 1363 به تبیین دلایل و اهداف ایستادگی مردم ایران برابر رژیم بعثی در جنگ پرداخته است که حاوی نکات مهم و ارزشمندی است.

گزیده‌ای از بیانات شهید «باکری» در این گفت‌وگو از کتاب «کلام عاشورایی» اثر «اسماعیل وکیل‌زاده» بازنشر می‌شود.

«جنگ برای ما هدف نیست هدف دفاع از اسلام و حدود الهی و بندگی خداست و جنگ در این مسیر توسط ابرقدرت‌ها بر مردم ما تحمیل شده است. چنانچه مردم در مقابل رژیم پهلوی و ضد انقلاب‌ها و توطئه‌های آنان ایستادند، اگر این جنگ طول هم بکشد برای حفظ و دفاع از اسلام مقاومت خواهند کرد. مردم ایران جنگ‌طلب نیستند بلکه مدافع اسلام هستند و هر کس که مدافع اسلام است تا آخرین قطره خون خود و فرزندانش پابرجا و صبور می‌ایستد و مسئله اصلی امروز جنگ است و به خاطر اسلام استقامت خواهند کرد.

ابر قدرت‌ها حزب بعث را تقویت و پشتیبانی می‌کنند و مردم ما نیز بنا به تعهدش به خداوند در این راه مقاوم و صبور است و ان‌شاءالله خداوند سیطره و تلاطم و امواجی که ابر قدرت‌ها ایجاد کرده‌اند را با عنایت و امدادش از بین خواهد برد.

از امدادهای خداست که این انقلاب پس از پیروزی، چهار سال جنگ را تحمل کرده و مردم ایران و همچنین مردم آذربایجان با صبر و مقاومت به خاطر اسلام تحمل خواهند کرد و با روش‌های مختلف از جبهه‌ها پشتیبانی خواهند کرد و با توجه به اصل بودن جبهه و تأکید امام بر پیشبرد جنگ و اصلی بودن مسئله جنگ، در این راه با اعتماد و اطمینان کامل به مسئولین و فرماندهانی که از طرف امام برای پیشبرد جنگ تعیین شده‌اند، با تبعیت و اطمینان کامل در صحنه‌ها حضور یابند و با صبر و استقامت و دادن جان و مال، برادر پدر و اولاد تا جایی که وظیفه خود را به اسلام و مسلمین ادا کنند و به حول و قوه الهی پیروزی نصیب مردم ایران خواهد شد این دعا و خواست ما است.

باید بدانیم که ما در این دنیا در حال آزمایش هستیم، خدا از پیامبران و اولیاء و ائمه امتحان سختی گرفته تا بندگان پاک و خالص مشخص شوند و آن‌ها را به عنوان الگو معرفی می‌نماید که به خاطر اسلام از همه چیز گذرند و برای ما امروز تکلیف است. ملت نشان داده‌اند و امروز برخی از خانواده‌ها، چند شهید داده‌اند و به خاطر ایثارشان سربلند هستند و این‌ها الگو هستند. باید با صبر و استقامت بیش‌تر بایستیم تا بتوانیم جبهه سنگین کفر را که در مقابل اسلام صف آرایی نموده‌اند را از بین بریم و موجب سربلندی اسلام گردیم.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هدف ما دفاع از حدود الهی و بندگی خداست بیشتر بخوانید »

تصاویر/ رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس

تصاویر/ رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

تسکین دردهایمان خواندن آیاتی از قرآن بود

تسکین دردهایمان خواندن آیاتی از قرآن بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، از جمله تجربه‌های مشترک آزادگان عزیز کشورمان در سال‌های سخت اسارت که در خاطرات آنان به وفور انعکاس یافته است، انس با قرآن کریم و کلام الهی برای کسب آرامش و رهایی از تألمات روحی و جسمی است.

«محمد اکبرپور غازانی» از رزمندگان آذربایجان شرقی که مدت 78 ماه در اردوگاه‌های مخوف رژیم بعثی زندانی بود، در کتاب «بچه‌های لشکر عاشورا» اثر «رضا قلی‌زاده علیار» خاطره جالبی از تلاوت قرآن در روزهای دشوار اسارت بیان کرده که آن را در ادامه می‌خوانید:

نخستین روزهای اسارت با تلخی و سختی‌هایی همراه بود که تا آن موقع تجربه نکرده بودیم. باید هر روز ساعت‌ها به سؤالات بازجوهای بداخلاق و خشن و بی‌رحم ارتش صدام پاسخ می‌دادیم؛ «مال کدام لشکری؟ فرماندهتان کی بود؟ قرار بود از کجا حمله کنید؟ پاسداری یا بسیجی؟ و …»

به قدری این سؤالات را پرسیده بودند که از تکرارشان حالم به هم می‌خورد. دو هفته‌ای از اسارتمان می‌گذشت و غیر از سر دواندن و شکنجه و بازجویی‌های پی در پی چیزی ندیده بودیم. پس از سرگردانی و آوارگی در استخبارات بصره و بغداد بالاخره ما را به اردوگاه موصل منتقل و در آسایشگاه‌های مختلف تقسیم کردند. همگی خسته بودیم و احتیاج داشتیم استراحت کنیم اما عراقی‌ها از هیچ آزار و اذیتی کوتاهی نمی‌کردند. آن روز هم پس از کتک‌کاری مفصل هر کس گوشه‌ای از اتاق خزیده بود و نای حرف زدن نداشتیم. با چهره‌ای غم گرفته همدیگر را نگاه می‌کردیم و سکوت عجیبی بر آسایشگاه حاکم بود.

– «کسی از حفظ قرآن می‌داند؟»

این تنها صدایی بود که سکوت کُشنده‌ی آسایشگاه را شکست. کسی حرفی نزد و صدا دوباره در آسایشگاه پیچید: «یکی چند آیه قرآن بخونه تا از این رخوت و سستی خلاص شویم.» اتفاقات روزهای اخیر همه چیز را از یادم برده بود. برگشتم سمت صدایی که دنبال قاری قرآن می‌گشت از گوشه‌ی آسایشگاه.

گفتم: «من می‌تونم بخونم!» همهمه‌ی عجیبی در آسایشگاه پیچید و انگار تسکین دردهایمان خواندن آیاتی از قرآن بود. بچه‌ها با نگاه‌های خسته و بی‌رمق نگاهم می‌کردند و منتظر که خواندن را شروع بکنم.

صدایم که در فضای آسایشگاه پیچید بیش‌تر بچه‌ها گریه کردند. در آن لحظات سخت و دلگیر جز نوای قرآن چیز دیگری نمی‌توانست مرهم زخم‌هایمان باشد. دو آیه آخر از سوره‌ی فجر را با لحن و سبک «عبدالباسط» از حفظ خواندم.

با گذشت روزها دریافتیم که مرهم دردهایمان معنویت و توسل نمودن به دامن اهل بیت (ع) است و بس وگرنه زیر شکنجه و آزار و اذیت روحی و جسمی دشمن دوام نمی‌آوریم هرچند بعثی‌ها در این باره هم سخت می‌گرفتند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تسکین دردهایمان خواندن آیاتی از قرآن بود بیشتر بخوانید »