مجاهدت

اجابت آرزوی اولین شهید مدافع حرم ارتش توسط رهبر معظم انقلاب پس از شهادتش


ضیافت پدر اولین شهید مدافع حرم ارتش به قرار پنجشنبه‌هی هر هفتهبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قبل از اینکه کرونا پایش را به زور بگذارد داخل زندگی همه ما، زندگی دیگری در بهشت زهرا (س) جریان داشت.

پنجشنبه‌ها گلزار شهدا دیدنی بود، بر و بیایی داشت و خانواده‌ها و دوستداران شهدا طبق یک رسم نانوشته معنوی، میهمان خانه ابدی شهدا می‌شدند.

آنان که در این سال‌ها گذرشان به قطعه شهدای مدافع حرم در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران افتاده حتما خانواده‌های شهدا را بر سر مزار فرزندانشان دیده‌اند؛ آنان میزبان خانه‌های فرزندان شهیدشان هستند و از مهمانان شهدا پذیرایی می‌کنند. در این بین پدر اولین شهید مدافع حرم در ارتش «محسن قوطاسلو» همیشه دست پر به استقبال زائران شهدا می‎رود و سفره آش نذری‌اش پنجشنبه‌های هر هفته بر سر مزار فرزندش به راه است. حرفش این است که «از وقتی اینجا خانه محسن شده، ما هم همیشه اینجاییم. البته بیشتر وقت‌ها از شب قبل می‌آیم اینجا و از سر صبح می‌افتم دنبال تدارک پخت غذا».

او می‌‎گوید: «آش می‌پزیم، قیمه می‌پزیم، قرمه می‌پزیم، نماز جماعت و دعای عرفه برگزار می‌کنیم. قبل از کرونا هر پنجشنبه اینجا برنامه‌ای است و نمی‌‎گذاریم چراغ خاموش شود. چون محسن چراغ دل ما را روشن کرد، چراغ دل یک ملت را روشن کرد، محسن تکاور بود، رفت و در راه وطن و اسلام شهید شد، چه افتخاری بالاتر از این، حالا من کوچکترین کاری که می‌‎توانم بکنم همین است. البته من تنها نیستم، اینجا واقعا کار دلی است، جوان‌های زیادی می‌آیند و داوطلبانه پای کار می‌ایستند».

پدر شهید قوطاسلو پسر جوانش را اینطور توصیف می‌‎کند: «جنگاور بود، چترباز بود، دوره‌هایی که یک رنجر باید ببیند را گذرانده بود، کلاه‌سبز بود. از خیلی سال قبل‌تر مسوول حوزه بسیج و مسوول آموزش ناصحین شد و همیشه خودش را سرباز رهبر می‌‎دانست» او گریزی هم به حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سر مزار فرزندش زد و گفت: «محسن خیلی دوست داشت حضرت آقا را از نزدیک ببیند و حتی در وصیتنامه‌اش هم نوشته بود که آرزو دارم آقا دست مبارکشان را روی سرم بکشند که قسمت نشد و البته آقا بعد از شهادتش سر مزار محسن آمد و چند دقیقه‌ای ایستادند.»

او درباره حضور فرزندش در سوریه گفت: قبلا یکبار به عراق رفته بود، اما آن موقع ماموریتش طولانی نبود. محسن درست است که پسرم بود، اما پشت و پناهم بود، روزی هم که آمد و گفت می‌خواهد به سوریه برود می‌دانستم این راه، شهادت دارد، خودم هم در دوران دفاع مقدس جبهه بودم، می‌دانستم شرایط جنگ چگونه است. البته این را هم قبول داشتم که شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود و این‌هایی که امروز می‌بینید شهید شده‌اند، برگزیده هستند.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل