مجاهدت

از تبدیل حیاط انجمن ارامنه به کارگاه ساخت وسایل جبهه تا لبیک صنعتگران ارمنی


از تبدیل حیاط انجمن ارامنه به کارگاه ساخت وسایل جبهه تا لبیک صنعتگران ارمنیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دفاع مقدس صحنه حضور اقشار و گروه‌های مختلف بود. ادیان و اقلیت‌های دینی کشور همپای مردم مسلمان ایران برای دفاع از آب و خاک کشور سعی و تلاش خود را به کار گرفتند و در این میان از هیچ کمکی فروگذار نکردند. ارامنه ایران علاوه بر حضور میدانی در جبهه از آنجا که صنعتگران ماهری هستند در تعمیر و ساخت ادوات فنی کمک‌های شایانی کردند. وارطان داودیان از روزنامه نگاران ارمنی کشور در نوشته‌ای به فعالیت‌های ارامنه در دوران جنگ پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

وارطان داودیان متولد ۲۴ تیر ماه سال ۱۳۴۴ در منطقه ارمنی نشین حشمتیه تهران هستم. دوره ابتدایی را در مدرسه ارامنه ساهاکیان واقع در همان محله گذراندم و دوره متوسطه را در دبیرستان کوشش ارامنه سپری کردم. از نوجوانی علاقه بسیاری به نوشتن داشتم و به دلیل داشتن تسلط کامل به دو زبان فارسی و ارمنی، به هر دو زبان هم مینوشتم. ابتدا در مجلهی آلیک جوانان و سپس مجلات کیهان بچه‌ها و دختران پسران مؤسسه‌ی اطلاعات مطالبی مینوشتم. بعد‌ها در روزنامه‌های فارسی زبان و روزنامه ارمنی زبان آلیک مطالبم چاپ می‌شد. پس از مدت کمی به عضویت هیئت تحریریه آلیک در آمدم. از وقتی که آن واقعه مصادف شد با خیزش مردم ایران، مسئول اخبار داخلی ایران شدم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و یورش نیرو‌های بعثی به ایران، آن خبر‌ها را هم پوشش می‌دادم. پس از ۱۷ مهر سال ۱۳۵۹ که اولین شهید ارمنی دفاع مقدس به زمین افتاد، هم زمان هم اخبار جنگ را پوشش می‌دادم و هم از سوی خلیفه گری ارامنه مأموریت یافتم که شهدای ارمنی را در معراج شهدا شناسایی کنم.

پس از آنکه کمک رسانی به جبهه‌ها بخشی از مسئولیت‌های ستاد ما شد، مرحوم اسکندر اسکندریان که در آن زمان عضو شورای خلیفه گری ارامنه بود و مسئول ستاد کمک‌ها شد، بنده هم همپای ایشان به انجام این وظیفه مشغول شدیم. ستادی را به منظور آگاهی از نیاز‌های رزمندگان و جمع آوری ملزومات مورد نیاز جبهه‌ها تشکیل دادیم و بلافاصله با کمک انجمن‌های فرهنگی – ورزشی ارامنه تهران، افراد مورد نیاز را یافته، سازماندهی کرده و در قالب هیئت‌هایی به جبهه‌ها گسیل می‌داشتیم.

با توجه به نیاز رزمنده‌ها، گروهی از صنعتگران ارمنی را مأمور ساخت حمام‌ها و سرویس‌های بهداشتی کردیم. برای تحقق آن حیاط و فضای باز، برخی از انجمن‌های ارامنه را تخلیه و با در اختیار گذاردن آهن، ورق و آنچه که مورد نیاز ساخت بود، از آن‌ها می‌خواستیم که تا در مدتی مشخص آنان را بسازند و پس از اتمام کار آن‌ها را به جبهه‌ها برده و رسما تحویل می‌دادیم.

برای ساخت این گونه ملزومات و سایر هدایای ارامنه به جبهه‌ها، انجمن‌های ارامنه با تدابیری به جمع آوری اعانات مردمی می‌پرداختند و ملزومات را خریداری کرده یا وجوه جمع آوری شده را در اختیار خلیفه گری گذارده تا پس از خریداری نیاز‌های جبهه‌ها به وسیله خود صنعتگران به مناطق جنگی ارسال می‌شدند.

از جمله اقلامی که به این طریق خریداری و به جبهه‌ها ارسال شد، می‌توان به این موارد اشاره کرد: آمبولانس‌های مجهز به اتاق عمل، موتورسیکلت، تراکتور سردخانه‌های مجهز، موتور ژنراتور‌های تولید برق و …

از جمله خاطراتی که برایم بسیار مهم است، حضور خودم در جبهه‌هاست. در این بین صنعتگران ارمنی برای تعمیر ماشین آلات جنگی و راهسازی، سردخانه‌ها، ژنراتور‌های برق و … پای کار بودند. یکی از مهم‌ترین آن‌ها تعمیر ۱۷ عراده تانک، چیفتن انگلیسی، تانک‌ها و جنگ افزار‌های سوخو روسی بود.

بهترین خاطره من از هشت سال دفاع مقدس آزادی اسرای جنگی بود. پس از اینکه سال‌ها فقط شهادت سربازان ارمنی را به اطلاع خانواده هایشان می‌رساندم، فرصتی دست داد که بتوانم این بار خبر رهاسازی آنان را به عزیزانشان بدهم.

در آبان ماه سال ۱۳۶۸ هر روز صبح زود به ستاد رسیدگی به امور آزادگان می‌رفتم و اسامی آزادگان ارمنی را یادداشت کرده و به آگاهی خانواده‌هایشان می‌رساندم و روز بعد در ترمینال حجاج فرودگاه مهرآباد رفته از آنان استقبال کرده و به کلیسای سرکیس مقدس رفته و ضمن استقبال از سوی جامعه ارامنه، اسقف اعظم نیز آن‌ها را تبرک می‌داد.

روز بعد از آزادی اولین گروه آزادگان، در صفحه اول روزنامه مقاله‌ای نوشتم تحت عنوان: «من دیگر کلاغ نوح نیستم.»

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل