نماد سایت مجاهدت

تَرک در سیرتِ مردانِ چپِ سیاستِ ایران

تَرک در سیرتِ مردانِ چپِ سیاستِ ایران



… اگر آن حلقه ی نزدیک به خودتان که این روزها با نیات شوم به شما چسبیده اند را کمی کنار بزنید، بهتر دوستانِ واقعی خودتان و خیرخواهان منافع ملی و امنیت ملی ملت تان را در میان شان پیدا خواهید کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رضا گنجی تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی نوشت: بر خلافِ تصور بسیاری از شیفته گانِ “مردی با عبای شکلاتی” که از او با عنوان “سیدِ خندان” یاد می کنند، آنجناب از جمله معدود روسای جمهورِ “بد خُلق” و “تند مزاج” بوده که ساختمان ریاست جمهوری ایران به خود دیده است. ایضا “ساده لوح” ترین رئیسی که بر آن منصب نشسته بود.

اگر معیارِ قضاوتِ شما در خوشخویی، رویتِ لبخند های زعیمان در مقابل دوربین ها است که باید یادآور شویم ملت های دیگر هم گاها قربانی شِکرخندهای مردانِ سیاسی شان شده اند و ما و شما در این خصوص مشترکا فریب بسیار خورده ایم.

شاید به جرات بتوان گفت که در میانِ وزرا از بعد از انقلاب ایران تاکنون، کمتر وزیری به تندخویی محمد جوادِ ظریف در کابینه حضور داشته است. وزیری با “تبختر” بسیار و افاده هایی که بعضا حتی باعث آزرده گی اطرافیانش هم شده است.

اینطور تصور می شود که یکی از دلایل نزدیکی و قرابت زیادِ شیخِ دیپلمات!،حسن روحانی با فردی چون ظریف، در یک خصلتِ مشترک تفسیر می شود و آن “خودبزرگ بینی” و “باد سری” است.

اگر آن جماعتِ نفع طلب که سالهاست در اطرافِ این حضرات با اهداف متفاوت چنبره زده اند، ساعتی دست از تملقِ این عالیجنابان بردارند تا آنها دمی با خود خلوت کنند و نگاهی به پستوی خلقیاتِ خود بیندازند، تصدیق می فرمایند که “ساده لوحی و دژخویی ذاتی” و “تبختر بسیار که محصولِ توجه زیاد و ظرفیت اندک است” و “خودبزرگ بینی متوهمانه” ی سیاسیونی چون خاتمی و ظریف و روحانی، جملگی تبدیل به دشمنانِ حقیقی شان شده است.

و اما اعظم دیپلماتِ ایران زمین، والا حضرت جواد ظریف ….

آنکه گفت “به ظریف گفتم حسادت یک مشکل ریشه‌ای در میان مسوولان ما است” خود یکی از همانهاست که راه راست به رفیق اش نشان نمی دهد. اتفاقا وجه اشتراکشان هم، همان “خودپسندی” است. او حرف می زند تا منش و خُلقِ ناپسندِ خود و “بعضی” دیگر از دیپلماتهای فعلی و پیشین را توجیه کند. کسی منکرِ حسادت در میان مسئولان نیست. چپ و راست هم ندارد. اتفاقا اگر نیک بیاندیشید در خواهید یافت که در میانِ هم کیشانِ سیاسی اصلاح طلب و دگر اندیش، این خصیصه ی ناپسند، یعنی تنگ چشمی، برجسته تر ظهور و بروز دارد.

یک شیادِ رسانه ای هم می تواند با ذکر یک خاطره از ایامی که مثلا انقلابی بوده است، شما را هم وزن مطهری و بهشتی بداند و نقدِ عملکردِ شما را “آرمانخواهی توهمی” در ” آسمانِ تخیلات” بخواند! و شما در تمام همان لحظات که در فضای رسانه ای، این تملقاتِ مشمئز کننده را می خوانید و یا می بینید و می شنوید، به این فکر می کنید که چقدر رقیب ناجوانمردانه و تازیانه بدست دارد بر صورت تان خراش وارد می کند و این همان هنرِ “تعدادی” از مردانِ ناپاکِ رسانه ای و سیاسی پیرامون تان است که اجازه نمی دهد تا جناب تان منصافانه تر پای نقدِ منتقدان تان بنشینید.

آقای دیپلماتی که رئیس جمهور آمریکا هم تشنه دیدارِ شماست. کدام عقلِ سلیمی از شما می پذیرد که برندِ سیاسی تان را در بستری چون “کلاپ هاوس” تخریب کنید و سیاستِ رسانه ای تان را خرج رفیق بازی در خوشبینانه ترین حالت بکنید؟ اصلا این چه مراقبتی دیپلماتیک در قد و قامتِ یک وزیر است که در کنارِ تعدادی اشخاصِ مسئله دار در یک گفتگو با منظور و هدف خاص قرار بگیرید؟ نخوانده اید که وقتی سیاستمداری “خشم” اش از رقیب فزون شود، تصمیماتش دچار نقصان می شود؟ شما اگر اراده کنید یک خروار رسانه به صف می شوند برای مصاحبه. به زیر کشیدنِ رقیب، با توجیه روشنگری، چقدر ارزش داشت که یک وزیرِ محترم از بدنام ترین و آلوده ترین رسانه برای این منظور استفاده کند؟ آن رئیس جمهورِ کت شلواری پیشین هم، وقتی تمام و کمال از چشم ما افتاد که بلندگویش شده بود اینترنشنال فارسی و تعدادی رسانه ی برانداز.

مطلعم که مطلعی که تعدادِ خائنین به وطن، بد اندیشان و بدخواهانِ ایران، در بین دگر اندیشان و براندازنِ داخل و خارج، همانان که اندیشه شان نزدیک تر است به اندیشه “بعضی” از دوست نماهای اصلاح طلبِ شما، هزاران برابر بیشتر است از خائنینِ وطن در کیشِ اصولگرایی اما چه می شود کرد وقتی که گاهی “حُریت” در امرِ سیاست به دلایل متعدد رنگ می بازد و کسانی معذور می شوند در بیانِ این نکاتِ واقعی در علن.

جناب آقای ظریف، در دنیای دوستانِ شما که “پیروز” فقط و فقط کسی است که از خط پایان عبور کرده باشد و آنکه سکه را به چنگ نیاورده و نفروخته است و لذتِ پولش را نبرده است بازنده است، چرا دلخور می شوید از کسانی که نتیجه ی توافقِ ضعیف تان را “هیچ” می دانند. تازه این را هم که یکی از خودتان گفته است. چرا چنین نقدهایی تا این حد شما را برآشفته می کند؟ مگر قرار نبود که میوه ی آنهمه سال زیست در فرنگ، نگه داشتنِ حرمتِ مخالف باشد؟

در آرمانشهرِ “آزادی بیانِ” ادعایی اصلاح طلبان، قرار بود که شما جانتان را نثار کنید تا مخالفِ شما بتواند آزادانه حرفش را بزند. این اداها و این رفتارهای کودکانه چیست که از خودتان بروز می دهید و تا کسی نقدی به فعل و عملکردتان می کند، جیغ بنفش و سبز می زنید و قهر می کنید و ناز می کنید و ناسزا می گویید و … ؟ وقتی می گویند که کلماتی چون “آزادی بیان” و “دموکراسی” و ” حقِ مخالف” برای طیفِ اصلاح طلب، واژه گانی برای بالا رفتن از گرده ی مردم بیچاره و یک کلاشی سیاسی است، اسباب رنجش تان می شود.

این شمایید که مدام شعارِ “آزادی بیان” بی هیچ “قید و شرط” می دهید اما هرگز بدان نه معتقدید و نه عمل کرده اید. رقیب، صادق تر از شماست چرا که نخواسته با این شعارِ فریبکارانه که در هیچ نقطه ای از کره زمین بدان عمل نشده است، مردمش را فریب بدهد. جریانِ مقابلِ شما، معتقد به “آزادی بیان” در چهارچوبِ عقل و منطق و شرع است.

دیپلماتِ محترمِ ایرانیان، فراموش نکنیم که “ساده لوحی” رئیس قوه مجریه یک مملکت، اقل اش عزت و اعتبار یک ملت را بر باد می دهد. “تکبر” یک دیپلمات، فرصتِ مشورت را می گیرد و خیرخواهان را برای تعاملِ درست ناامید می کند. “خودبزرگ بینی” یک سیاستمدارِ مدعی کیاست، باعث نفرت توده از اصحابِ سیاست و حکومت می شود. هم مردانِ سیاستِ جناح راست و هم چپ می توانند قربانی این خصایص نکوهیده باشند.

رسانه های همسو می توانند چهره ای مهربان و خوش اخلاق و دلسوز و ملی گرا از شماها در ذهن ها بسازند اما اگر اینها که ذکر شد در ذاتِ یک سیاستمدار نباشد، خدای توده ها، روزی تشتِ ناصداقتی اش را بد بر زمین می کوبد.

مردِ نخستِ سیاستِ خارجی ضعیف ترین دولتِ تاریخِ ایران، برادرِ عزیز، جنابِ آقای ظریف، بی شک در بین منتقدینِ توافق هسته ای و عملکردِ شما در مذاکرات، هستند کسانی که از جاده انصاف خارج می شوند، زبان تلخ می کنند و کسرِ معلومات در این خصوص دارند، اما هستند بسیاری که دست شان پر، فهم شان درست، دانش شان در این حوزه مقبول، نقدشان صحیح و نیت شان از انتقاد خیرخواهانه است. اگر آن حلقه ی نزدیک به خودتان که این روزها با نیات شوم به شما چسبیده اند را کمی کنار بزنید، بهتر دوستانِ واقعی خودتان و خیرخواهان منافع ملی و امنیت ملی ملت تان را در میان شان پیدا خواهید کرد.

و اما مراد و مریدانِ مد نظر، هم می توانید همه ی یافت های ما را به باد انتقاد بگیرید و خیال زده، آن را بخشی از پروژه تخریبِ مردانِ شاخصِ چپِ ایران بدانید و هم می توانید عاقلانه در جهتِ اصلاح اش بکوشید. فقط بدانید که دانسته ها و استنتاجِ ما از خصایلِ این فَرنشینان عینی است نه ذهنی.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل