مجاهدت

درخت آزادی «آن‌ها» خون می‌خواهد، خون «کودک»!/ سکه‌ «تظاهرات شورشی» را چه کسی در ایران ضرب کرد؟+عکس و فیلم



نکته مهم تاریخی، چهره‌ی آشنای این نوع کنش تروریستی در تاریخ معاصر کشور است، نامی که در ذات و هویت آن، ایجاد آشوب، کشاندن آن به نقطه‌ی غیرقابل بازگشت با هدف افتادن کشور در هاویه «جنگ داخلی» است.

سرویس سیاست مشرق- در حالی که اتاق عملیات آشوب، بعد از آن که با گسیل هسته‌های فشار و تخریب با هدف تحمیل اعتصاب به بازاریان، آن‌چنان که انتظار داشتند، نتیجه نگرفت و سناریوی «اعتصاب سراسری» به آن گستردگی و فراگیری مد نظر کارفرمایان نرسید، طرح مکمل یا اصطلاحا «پِلن بی» به اجرا گذاشته شد.

روز چهارشنبه، به دنبال فراخوان رسانه‌های ضد انقلاب، از ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه چند خودرو با صدای بوق ممتد از میدان شهدا شهر ایذه به سمت چهار راه هلال احمر حرکت کردند و تلاش کردند مردم را با خود همراه کنند. همزمان با غروب آفتاب ترافیک سنگینی نیز در این محدوده شکل گرفت نیروهای پلیس با حضور در این محدوده سعی در متفرق کردن این افراد داشتند.

طبق گفته شاهدان عینی، در این حین گروهی مسلح که سوار بر دو موتور سیکلت بودند با سوء استفاده از التهاب ایجاد شده با اسلحه‌های کلاشینکف به سمت مردم و پلیس تیراندازی کردند و آنها را به رگبار بستند.

تا لحظه نوشتن این گزارش، شمار قربانیان این عملیات تروریستی کور، ۷ تن از هموطنان ما شهید و ۱۳ تن مجروح شدند. در بین شهدای این جنایت، یک کودک معصوم ۱۰ ساله به نام «کیان پیرفلک» هم بود.

درخت آزادی «آن‌ها» خون می‌خواهد، خون «کودک»!/ سکه‌ «تظاهرات شورشی» را چه کسی در ایران ضرب کرد؟+عکس و فیلم
شهید ده ساله جنایت تروریستی ایذه، کیان پیرفلک

همزمان با اجرای این عملیات تروریستی در ایذه، در ساعت ۲۱ روز چهارشنبه در منطقه خانه اصفهان دو نفر موتورسوار به سمت نیروهای مدافع امنیت مستقر در خیابان رگبار می بندند.

در این حادثه تروریستی دو تن در صحنه تیراندازی به شهادت رسیدند و دو تن دیگر نیز در یکی از بیماستان های اصفهان بستری شدند.

در فضای به شدت غبارآلود، چندلایه و امنیت‌کُش «آشوب»، دشمنان کیان و هستی کشوری به نام «ایران»، که رویای از هم گسیختن تمامیت سرزمینی و انسجام ملی سرزمین ما را دارند، روی پیکره‌ی زخمی و مجروح «اعتماد» و شکاف‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سربازکرده، حسابی ویژه بازکرده‌اند و به دنبال «خون» رساندن به خط آشوب، با هدف کشاندن آن به «جنگ داخلی» و سوریه‌سازی ایران هستند. در این میان، «خون» ایرانی از هر طرف و از هر قشری بریزد، برای آنان تحصیل حاصل است. آنان به دنبال کشاندن آشوب به نقطه‌ی غیرقابل بازگشت با هدف افتادن کشور در تسلسل خونین و ویرانگر «کین جویی» و «انتقام‌کِشی» و در نهایت جنگ داخلی.

درباره‌ی شاخه مزدوری اجراکننده‌ی این دستورالعمل خونین، البته صرفا دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور صلاحیت نظر دادن دارند، لیکن آن‌چه که به لحاظ تاریخی قابل‌توجه است، چهره‌ی آشنای این نوع کنش تروریستی در تاریخ معاصر کشور، در کارنامه سازمان منافقین مشهود است. آن‌ها حتی در مکتوبات درون‌سازمانی خود، نامی گویا هم بر آن نهاده بودند که امروز، عجیب طنین آشنایی دارد: «تظاهرات شورشی»

در اسناد درون‌گروهی سازمان منافقین که بعدها توسط دادستانی انقلاب انتشار عمومی یافت، در صورتجلسه توجیه اعضاء آمده بود:

” با توجه به اسطوره‌سازی مدرم از سازمان از یک طرف، و وجود ذهنیت نسبت به عمل در جو غالب هواداران از طرف دیگر، مردم و حتی هواداران هنوز وارد فاز نظامی نشده‌اند؛ بنابراین، لازم است مردم با تاکتیک مناسبی به صحنه کشانده شوند. اختناق مهم‌ترین عامل عدم ورود مردم به صحنه مبارزه علیه رژیم بوده است؛ بنابراین، لازم است ابتدا جوّ اختناق توسط پیشتاز شکسته شود، تا مردم به صحنه بیایند. «تظاهرات مسلحانه و شورشی»، مناسب‌ترین شکل شکستن جوّ اختناق است.”[۱]

در اواخر شهریور سال ۶۰، بعد از مجموعه‌ای از عملیات ترور رهبران انقلاب، خط «تظاهرات گسترده» در تحلیل‌های سازمانی نفاق برجسته شد. قرار بود در این طرح، «پتانسیل نهفته خلق» آزاد شود. به این بخش از تحلیل که از درون اسناد درونی سازمان در همان سال ۶۰ کشف شد، توجه کنید:

” به آن درجه از توان نظامی رسیده‌ایم که اگر از رژیم جلوتر نباشیم، پا به پای او هستیم و به شرایط مساوی دست یافته‌ایم….

ما در ۵ مهر ماه با قیامی شبیه قیام توده‌ای ۲۲ بهمن روبرو هستیم. باید مردم را تحت حمایت نیروهای مسلح‌مان به صحنه بکشانیم. می بایست این تظاهرات با شرکت خود مردم صورت گیرد؛ و ما به عنوان پیشتاز مسلح، از مردم حمایت خواهیم کرد. ضرورت انقلاب ایجاب می کند که کشته‌ها زیاد باشد و درخت آزادی، خون می خواهد. شاید کشته‌ها به اندازه ۲۲ بهمن ۵۷ باشد و شاید بیشتر؛ ولی تعداد مهم نیست.”[۲]

در نیمه دوم سال ۶۰، طبق آمار دادستانی انقلاب و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، سه چهارم سوژه های ترور سازمان منافقین، از صنوف آزاد از قبیل جگرفروش، نانوا، سلمانی و بنگاهی بودند و کم‌تر از یک چهارم قربانیان ترور، نیروهای رسمی نهادهای نظامی و انتظامی محسوب می شدند.

مضاف بر این که در چارچوب برنامه تظاهرات مسلحانه موضعی، موسوم به «تظاهرات شورشی» در این مقطع، بسیاری از نیروهای عملیاتی و هواداران سازمان در درگیری با نیروهای انقلاب هلاک شدند. در بین خطوط و سناریوهای مختلف سازمان نفاق برای ایجاد ناامنی، حاک‌سازی فضای رعب و در نهایت «بی‌آینده‌سازی» انقلاب اسلامی»، بدترین نوع جنایت منافقین، حملات تروریستی موسوم به «ترور کور» بود. به این معنی که واحدهای عملیاتی سازمان در روز روشن و بدون هیچ نقشه و برنامه قبلی ناگهان مردم کوچه و خیابان را به رگبار می بستند تا صرفا فضای رعب و وحشت در جامعه ایجاد کنند.نکته قابل تامل این که این سبک از تظاهرات که معمولا شامل بستن یک چهارراه، آتش زدن اموال عمومی با کوکتل مولوتوف و نارنجک، و به رگبار بستن مردم بود، در بهترین حالت ۱۵ دقیقه بیشتر دوام نمی آورد و توسط نیروهای انقلابی جمع می شد. اوج این نوع اقدامات در ۵ مهر ۶۰ بود که در جریان راهپیمایی دانش آموزان معصوم به هواداری از انقلاب به درخواست مرحوم آیت الله منتظری، عوامل سازمان آنان را به رگبار بستند و شماری از گل های نورس باغ انقلاب را پرپر کردند.[۳]

شرح اجمالی ماوقع چنین بود که تعداد قابل‌توجهی هوادار مسلح، از سه نقطه مرکزی تهران(پل حافظ(تقاطع طالقانی)، حد فاصل طالقانی و میدان ولیعصر و سه راه جمهوری)، در ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۵ مهرماه ۱۳۶۰، با شلیک هوایی و اتش‌زدن مقداری لاستیک اتومبیل و نیز اتوبوس‌های شرکت واحد، راهپیمایی را آغاز کردند.

موسی خیابانی، نفر دوم سازمان و طراح عملیات نظامی منافقین در جمع اعضای سازمان

شکل عمل به این‌گونه بود که افراد موتورسوار(و گاه پیاده) در اکیپ‌های محتلف با گرداوری هواداران و افراد موجود در محل شروع به «تظاهرات» یا «راهپیمایی» می کردند. این افراد با شلیک رگبار هوایی و گاه با شلیک‌های مستقیم به افراد عبوری یا ساختمان‌های مراکز عمومی، بانک‌ها، مغازه‌ها، پاساژها و اتومبیل‌هایی که افراد با ظاهر مذهبی در آن نشسته بودند، با سر دادن شعارهای تعیین‌شده، خط تظاهرات را پیش می بردند. به واحدهای عملیاتی دستور داده شده بود که «هر کس به هر شکل خواست جلوی تظاهرات را بگیرد، به رگبار ببندید و حتی اینکه از چه موضعی از تظاهرات جلوگیری می کند، فرقی ندارد…اگر نیروهای عملیاتی بتوانند از این تظاهرات، ۲ ساعت حفاظت بکنند، کار تمام است و نیروهای مردمی به ما می پیوندند و آتش زیر خاکستر، شعله‌ور می شود.»[۴]

در بولتن یکی از انجمن‌های وابسته به سازمان، از زبان یکی از افراد شرکت‌کننده در غائله ۵ مهر آمده است:

” راس ساعت ۱۰:۳۰ با تک‌تیرهای برادران، شروع تظاهرات اعلام شد. با اغاز تظاهرات، یک اتوبوس بنز خط ۱ به اتش کشیده شد. در ابتدا، با توجه به اینکه مسافران از قصد رزمندگان اطلاع نداشتند، از پیاده شدن امتناع ورزیدند، و راننده اتوبوس قصد فرار داشت که با خروش یکی از خواهران که قصد آتش زدن اتوبوس را داشت، مسافرین پیاده شدند و راننده نیز با پرتاب کوکتل مولوتفی به درون اتوبوس را ترک کند، آتش گرفت….تعدادی از برادران به روی پشت‌بام سینما رادیو سیتی و ساختمان‌های اطراف آن رفته بودند و سنگر گرفته بودند. دو پسادار که از دانشگاه جامعه الصادق بیرون امده بودند، توسط این برادران مغزشان به روی زمین ریخته شد. در ادامه عملیات رزمندگان، تعدادی از خواهران به درون ساختمان‌های اطراف رفته و از آنجا تیراندازی می نمودند. تیراندازی تا ساعت ۳:۱۵ ادامه داشت…[۵]

وقتی این اسناد تاریخی را مرور می کنیم، و آن‌گاه قطعات پازل را از رویدادهای این روزها و برخی اظهارنظرهای داخلی و خارجی کنار ان می گذاریم، تا حدی پرتوی به نقش و معرکه‌گردانی اجزای مختلف جبهه‌ی ضدایرانی ساطع می شود.

جان بولتون، از ضدایرانی‌ترین عناصر دولت پیشین آمریکا، کعه به خاطر تفکرات به شدت افراطی خود، حتی از سوی ترامپ هم تحمل نشد، روز ۱۷ آبان، در مصاحبه با بخش فارسی بی بی سی، کد مهمی داد که برای اهل فن بسیار قابل تامل بود.

“اگر به انتخابات ۱۳۸۸ نگاه کنید، می‌بینید که سرکوب‌هایی در آن جا صورت گرفت که هم‌اکنون سرکوب‌ها تا حد زیادی گسترده‌تر شده و شدت گرفته است اما تفاوت این است که اپوزیسیون ایران با سلاح‌هایی که از پایگاههای بسیج به دست می‌آورند و سلاح‌هایی که از کردستان عراق وارد ایران می‌شود، در حال مسلح شدن هستند.”

این عضو رادیکال حلقه جنگ‌طلب نئوکان‌های آمریکا افزود:

«چشم‌انداز تلاش سیستماتیک اپوزیسیون نه فقط اعتراض بلکه به کارگیری زور و قوه قهریه علیه حکومت ایران با این پیام است که ما دیگر غیرمسلح نیستیم و می‌توانیم با سپاه پاسداران مقابله کنیم و تمامی این‌ها نشان می‌دهد که جایگاه جمهوری اسلامی بیش از پیش در معرض مخاطره قرار دارد.”

برای این که به یاد بیاوریم که بولتون مرتبط و متصل با کدام سازمان تروریستی است و این که اسناد دریافتی‌های او از آن سازمان کدام است، یک جستجوی ساده در اینترنت برای دیدن عکس‌های تاق و جفت او با مریم رجوی و حضور فعالانه‌اش در نشست‌های منافقین کافی است.


[۱] شرح و تحلیل ، ج۳، ص ۳۷۱، نقل از اسناد درون‌گروهی کشف شده از سازمان مجاهدین خلق

[۲] شرح و تحلیل ؛ ج ۳، ص ۳۷۲، نقل از تحلیل‌های درون‌گروهی مربوط به تظاهرات مسلحانه ۵ مهرماه ۱۳۶۰

[۳] «سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام»، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۸۹، جلد دوم، صص ۶۶۰-۶۵۴

[۴] کارنامه سیاه، تهران، دادستانی انقلاب مرکز، ۱۳۶۳-۱۳۶۰، جل ۱: صص۱۷۰-۱۶۹

[۵] شرح و تحلیل ؛ ج ۳، ص ۳۷۲، نقل از بولتن «انجمن زنان مسلمان»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل