وی افزود: جنگ تحمیلی توسط استکبار با هدف از بین بردن انقلاب اسلامی شکل گرفت. بنی صدر معتقد بود باید مدارا کنیم زمین بدهیم و وقت بخریم. سه ماه به این منوال گذشت تا اینکه تحت فشار امام (ره)، رهبران مذهبی و مردم مجبور شد حملهای را برای بازپسگیری زمینها انجام دهد. عملیات نصر نهایی طرح ریزی شد که در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۵۹ با رمز الله اکبر عملیات شروع شد.
سلحشور بیان کرد: در روز اول عملیات یک لشکر عراق به تصرف نیروهای ایرانی درآمد. صدام بسیار در این ماجرا غافلگیر شد و ضربه سختی به آنان وارد شد. یکی از مشکلات بنی صدر این بود که باید با جنگ کلاسیک زمینها را پس بگیریم و به نیروهای مردم و بسیج اعتقادی نداشت.
این برادر شهید دانشجو تصریح کرد: لشکر زرهی قزوین وقتی وارد منطقه شد آشنایی نداشت، نیاز به راهنمایی داشتند که حسین علم الهدی فرمانده بسیجی از فرصت استفاده و فرماندهان لشکر را متقاعد کرد از نیروهای مردمی استفاده کنند. روز اول توانستند ۸۰۰ نفر از نیروهای دشمن را اسیر بگیرند و موفقیتی کسب کنند. در شروع عملیات ارتش فداکاری زیادی کرد. یکی از بزرگترین جنگهای تانک شکل گرفت که ارتش شجاعانه جنگید، اما چون ادواتش برابر با نیروهای عراق نبود متوقف شد. نیروهای پیاده متوقف نشدند اما پیشروی کردند به امید اینکه ارتش پشتیبانی میکند. متاسفانه اهداف پیش بینی شده تحقق پیدا نکرد. همزمان نیروهای عراقی پاتک زدند و از شب قبل وارد منطقه شدند. آتش شدیدی به سمت نیروهای ما آمد که نهایت بچهها محاصره شده و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. اگر کمک به نیروها رسیده بود میتوانستند بعثیها را متوقف کنند.
برادر شهید سلحشور با اشاره به خصوصیات شهدا افزود: شهید علم الهدی از ۱۲ سالگی حافط و مدرس قرآن و نهج البلاغه بود. بچههای دیگر هر کدام ویژگیهای خاصی داشتند. هیچ کدام از جنازهها وقتی پیدا شد فشنگ و آرپی جی کنارشان نبود یعنی تا اخرین گلوله دفاع کردند. تعدادی که سلاح و ذخیره مهماتشان تمام شده بود زخمی و اسیر شدند و تانکها از روی پیکرهای شهدا عبور کردند. اینکه اسمش کربلای هویزه شده به خاطر نوع رزم این بچهها و شهادتشان است.
وی به فرمایشات رهبر انقلاب در بازدید از یادمان هویزه اشاره کرد و گفت: رهبر انقلاب فرموده بودند «در این بیابانی که جمع شدهایم روزی جمعی از بهترین جوانان و پاکیزهترین عناصر مومن، خالص و صالح ما در غربت به خاک افتادند و شربت شهادت را نوشیدند. آن روز عده جوانان کم بود، با دست خالی، اما دل استوار از ایمان و توکل به پروردگار مقابل چند هزار تانک و نفربر در این بیابان ایستادند؛ و این جمع کوچک آمد برای مقابله با جمع علی الظاهر بزرگ. با ایمان به خدا و توکل همچون حسین بن علی با جمع محدود در مقابل دریای دشمن ایستادند، ارادهشان نلرزید و سست نشدند. من همینجا از علم الهدی پرسیدم شما از سلاح و مهمات چه دارید که به جبنگ میروید، دیدم اینها دلهایشان چنان به نور ایمان و توکل به خدا محکم است که از دست خالی خودشان باکی ندارند، حرکت کردند خواستار جهاد در راه خدا و پذیرای شهادت در این راه بودند. شهدای ما در هر نقطه جبهه عظیم با همین روحیه و ایمان جنگیدند.»
سلحشور با اشاره به برادر شهیدش بیان کرد: شهید فرخ سلحشور در شهرستان فردوس جنوب خراسان متولد شده. یک ماهه بود که ما رفتیم به فسا رفتیم. رشته شیمی دانشگاه رازی کرمانشاه تحصیل میکرد و در یادمان هویزه به خاک سپرده شد. زمانی که پیکر شهدا کشف شد، مادرها بر بالای پیکرها حضور پیدا کردند و، چون فرزندانشان در آنجا جنگیده و به شهادت رسیده بودند اجازه دادند در همانجا به خاک سپرده شوند.
وی در ادامه بیان کرد: وقتی بچهها در هویزه شهید شدند دشمن به سمت دشت هویزه حرکت کرد و شهر را با خاک یکسان کردند و از روی پیکرها رد شدند. پیکرها قابل شناسایی نبود، شناسایی آن داستانی داشت، چون هنوز پلاکی به رزمندهها نداده بودند. علم الهدی از روی لباس زیر و قرآن همراهش پیدا شد. برادر ما برگه ماموریت در جیبش بود.
برادر شهید در پایان گفت: اقای محسن رضایی تعریف کرد وقتی خبر شهادت را به حضرت امام (ره) داد ایشان گریه کرد و گفت: «خدایا این شهدا را از ما قبول کن.» که نشان دهنده اهمیت این شهداست.
انتهای پیام/ 141
منبع خبر