نماد سایت مجاهدت

شعر دفاع مقدس یادآور محرومیت‌هایی است که مستکبرین بر مردم تحمیل کرده‌اند

شعر دفاع مقدس یادآور محرومیت‌هایی است که مستکبرین بر مردم تحمیل کرده‌اند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، با توجه به برگزاری بیست و چهارمین کنگره شعر دفاع مقدس  و  انتخاب «مسعود طاهری عضد» به عنوان دبیر علمی این جشنواره در استان همدان، یادداشتی از وی در باب شعر دفاع مقدس، انتشار داده شده است که در ادمه می‌خوانید:

بی‌آنکه بخواهم وارد مباحث فلسفی شده باشم چرا که عالِم در آن نیستم و گفتن هم از آن در  حوصله‌ی این متن نمی‌گنجد، اما شاید طرح این سوال برای ورود به تنه اصلی این گفتار لازم باشد؛ و آن اینکه مفاهیم از کجا می‌آیند و چگونه منتقل می‌شوند؟

این که بخواهیم گویه‌های ارسطویی و یا مباحث افلاطونی و مشتقات دیگر آن را بازگو کنیم یا به آن‌ها مراجعه کنیم، که خودش یک کار تحقیقی-فلسفی است و قطعا خارج از هدف نویسنده ی این متن است- اما با این مقدمه شروع می‌کنم که از دیرباز بشر برای انتقال منویات و بیان برداشت‌های عاطفی و وجدانی خود دست به ابزار مختلفی زده است. شاید خلق هنر‌های هفتگانه را اگر تنها برایش میل به تفنن و سرگرمی و صرفا میل به زیبایی را قائل نباشیم، همین اساس یعنی بیان مفاهیم، مسبب باشد.علی ایحال این مفاهیم اگر شخصی باشند و برگرفته از عطوفت انسانی، مثل مهر مادر و فرزندی و یا محبت عاشق به معشوق و … از طریق هنر بروز و ظهوری دیگر گون دارند.

همین هنر به جز بیان احساسِ مولدِ آن که نخستین هنرمند باشد، کاری دیگر نیز می‌کند. مفاهیم را رنگی عمومی می‌بخشد و مخاطب در هنگام‌ مواجهه با هنر، خود در معرض آن است که به عنوان مولدی دیگر واقع شود. مفاهیمی همچون همذات پنداری و تحت تاثیر واقع شدن و از این دست ترکیبات و اصطلاحات به کار رفته در نقدهای هنری خود نشانگر آن است که چگونه یک برداشت شخصی از مفهومی در قالب هنر سرایت می‌کند به عموم یک جامعه و در شرایط پذیرش همگانی در مرور زمان جزئی از فرهنگ آن جامعه می‌شود.

این مسئله می‌تواند در طول تکامل زندگی اجتماعی بشر وی را از این منویات رهنمون به مفاهیم عمومی و اجتماعی کند. مفاهیم اجتماعی و ارزش‌ها و ضد ارزش‌های جامعه شکل می‌گیرند و تعبیراتی از قبیل هویت ملی و فرهنگ شجاعت و ایثار و … زاییده‌ی همین مسیر انتقال اندیشه‌ها است که منشا آن فطرت فرد است.

در زندگی بشر رویدادها و حوادث و پدیده‌های بیشمار طبیعی و غیر طبیعی منشا اصلی ایجاد و گسترش مفاهیم بوده است. اما بی‌شک و بدور از اغراق هیچ رسانه‌ای به جز هنر حامل آن‌ها نبوده است.

می‌بینیم که از خلال آثار هنری به جا مانده از گذشتگان، که تنها میراث گرانبهای باقی مانده از آن‌هاست. پژوهشگران و تاریخدانان چگونه توانسته‌اند یک مفهوم تاریخی و یا تاریخچه‌ی یک مفهوم عمومی را مشخص کنند.

در فرهنگ ایرانیان به ویژه بعد از ورود اسلام به این سرزمین، همانند آنچه در فرهنگ سامی و اعراب وجود داشته است، هیچ هنری در راستای انتقال مفاهیم و امانت‌داری و تکامل آن به اندازه‌ی هنر ادبیات نتوانسته اینچنین نقش رسالت مفاهیم را با دقت و ظرافتی ستودنی ایفا کند.

شعر فارسی بی‌شک در بین فارسی زبانان چنان در این زمینه مناسب رفتار کرده است که هیچ هنری به وسعت و ظرافت آن نمی‌رسد. آثار معماری ناب و یا هنرهای تجسمی به مرور زمان در این فلات پهناور برنشسته بر گسل زلزله‌ها، تمام و کمال زمان را طی نکردند و گاه حتی از پس هجوم و حمله‌های ترکان و اعراب و … مجال زنده ماندن نیافتند. بی‌شک به قول حکیم پارسی گو ابوالقاسم فردوسی برای این رسالت، کاخی گویا لازم است که باد و باران گزندش نزند و زنده بماند تا زنده کند.

امروزه ایران زمین به عنوان تمدنی دیرینه و تمام عیار در جهان شناخته شده است و تجربیات او در کشاکش حوادث تاریخ و تکامل تدریجی او در سایه‌ی تنفس در تمام ادوار سه هزار ساله اش، او را به جایگاه رفیعی رسانده است که اگر ادعای فرهنگی متعالی و سرمایه‌ای دست نیافتنی از معدن علم و تجربه کند کمتر سرزمینی را یاری آن است تا با آن بر سر این مقوله پنجه در افکند.

ایرانِ امروز که انقلابی اصیل را هم پشت سر گذاشته است و در طول هشت سال دفاع دلیرانه از وطنش، آن هم با نثار خون جوانانش بر این خاک، چونان باغی شده است سراسر حاصل و بر؛ که هم نعمت است و هم یاد آور وظیفه ایست به ساکنانش وظیفه‌ی حفظ و نگاهداری این میراث ارزشمند.

پارسی گویان خوب درک کرده‌اند که بزرگترین سرمایه‌ای که در دست دارند نه زمین و خاک و نفت و طلا و …، که زبان است. زبانی شگفت و فصیح و بلیغ که جانمایه‌ی ادبیات اوست. اگر ایران و ایرانی را در جهان به شعر و شاعرانش بشناسند دلیلی جز این نمی‌تواند داشته باشد.

جایگاه شعر در این خطه به حدی است که بی‌گذار از منشور خوش نمای شعر، هیچ مفهومی به لایه‌های مختلف جامعه‌ی آن‌چه عوام و چه خواص، نفوذ نمی‌کند و اگر بازتابی هم داشته باشد اما بی آنکه از عیار شعر برخوردار باشد سطحی و زودگذر خواهد بود. اگر امروز ارزش‌های ما نیاز به حفظ و حراست دارند و یا به باز آفرینی‌ها و تکمیل آن‌ها نیاز است، هیچ سکویی به اندازه‌ی شعر این رسالت را به عهده نمی‌گیرد.

نگاهی در تاریخ ادب فارسی نشان می‌دهد که در ادوار مختلف چه میزان ادبا ولو بواسطه شعر مدحی سرودن، در دربارها محل اعتبار بودند. این عزت‌گذاری فقط به دلیل خوشایند شاهان از چاپلوسی و مدایح سرایی آنان نیست. آنان به نیکی می‌دانستند که در این خطه چه میزان شعر و ادب در تسریع بخشیدن به حکومت آنها موثر است.

مورخان و پژوهشگران ایرانی و خارجی در موارد مطالعه‌ی خود در ادوار مختلف ایران، به ادبیات آن دوره و بویژه اشعار به جا مانده از شاعران آن دوره نگاه ویژه‌ای داشتند و از همین میراث دست نخورده توانسته‌اند یافته‌های خود را گسترش دهند.

جمهوری اسلامی ایران از نخستین روز های پر شور پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که شعار ها صدر اخبار بودند تا به امروز از رهگذر همین شعر و شعار و شعور و ارتباط عمیق آن‌ها با دین و فرهنگ مردم، بدل به مردمی‌ترین نوع حکومت در طول تاریخ ایران شده است.

پدیده‌ی شگرف هشت سال دفاع مقدس در این خاک، مفاهیم گسترده‌ای را اغنا بخشیده است که از دیر باز نهضت ملی و دینی این قوم کهن در پی ریزی آنها هزاره‌ای را به تکاپو گذرانده است.

آنچه که مجموع این آفرینش‌های ادبی را در قالب یک عبارت می‌تواند عنوان باشد چیزی جز «ادبیات انقلاب» نیست. مجموعه‌ی آثار نثر و نظمی که موضوعات مدونی همچون «پایداری» و «مقاومت» و «استقلال» و… را شامل می‌شود.

در این بین استخراج مفهوم گسترده‌ی ایثار و شهادت در راه وطن و دین که از آرمان‌های مقدس در باور ایرانیان است، از میان این شاخه ی گسترده ی ادبیات انقلاب، تحت عنوان” ادبیات دفاع مقدس”، محصول جریان صحیح و رو به توسعه ادبیات انقلاب است.

جشنواره‌ها و مسابقات ادبی در رشد و هم آهنگ شدن شاعران با فرهنگ معاصر خود نیز نقش عمده‌ای داشته‌اند.  از خلال داده‌های آماری نسبتا قابل ارجاعی که جشنواره‌های ادبی انقلاب اسلامی در دسترس محققان ادب معاصر قرار داده اند، به خوبی می‌توان دریافت که چه اندازه هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت، آفرینش‌های ادبی در ایران پس از انقلاب نسبت به دوره‌های قبل گسترش یافته است. به طوری که برای نمونه تعداد بانوان شاعر در پیش از انقلاب که به زحمت به تعداد انگشتان دست می‌رسید امروز رشدی چند صد برابری داشته است.

از روزهای آغازین حمله‌ی ناجوانمردانه ی رژیم بعثی عراق و تحمیل شرایط جنگی بر ایران انقلابی، که در آن شاهد فشار حداکثری دشمنان انقلاب اسلامی از سراسر جهان به کشور و مردم قهرمانمان بودیم، به رقم تمام تلاش بدخواهان توانستیم نه تنها از مرز و بوم خود دفاعی جانانه کنیم بلکه به قله های فتح عظیمی دست بردیم که یک نمونه‌ی آن همین توسعه ادبیات انقلاب و گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در راه خدا و وطن بود. ادبیات دفاع مقدس شاخه‌ای تنومند و ناگسستنی از ادبیات انقلاب است که هر دوی این مقوله درهم تنیده و با یکدیگر یکسان شده اند.

با بیان این مطلب جداسازی چیزی به نام  ادبیات انقلاب از ادبیات دفاع مقدس تقریبا نشدنی است. با این حال طبق قراردادی که بر مبنای تاریخ خلق آثار هنری می توان ایجاد کرد آن دسته از آثار ادبی را که موضوعات جنگ، دفاع، ایثار و شهادت و مقاومت و پایداری و… را شالوده کار خود قرار داده اند و یا در مسیر توسعه و گسترش فرهنگ مقاومت جهانی در برابر متجاوزان به خاک و دین و فرهنگ اسلام خلق شده‌اند، از تاریخ شروع جنگ ایران و عراق تا به امروز، می‌توان «ادبیات دفاع مقدس» عنوان نهاد.

اما این فاصله‌گذاری تنها با اتکا به بازه‌ی تاریخ نمی‌تواند تعریف مشخصی به دست دهد. صحبت از ادبیات دفاع مقدس مطلقا به معنای صحبت از آثار ادبی خلق شده در آن نیست، بلکه مرام و مسلکی است ویژه با قواعدی خاص و اصطلاحات و کلید واژه هایی که من حیث المجموع ادبیاتی را می‌سازند که خاص اهل آن است. ادبیاتی که زبان مشترک بین رزمندگان و سنگرنشینان است که به مرور شبیه به نوری که از روزن ابر سر بر می‌‌کند، به دنیاهای دیگر سرایت می‌کند.

به عبارتی باید گفت آثاری که در حوزه جنگ ایران و عراق است و در آن شاعر دست به مضمون سازی‌های خاص و مرتبط با آن زده و با بیانی مستقیم از آن و احوالات آن سخن می‌گوید و کلید واژه‌های مستعمل و معینی را در آن به کار می‌برد، نهایتا اثری است که به آن یک اثر «دفاع مقدسی» می‌توان گفت اما «ادبیات دفاع مقدس» چیزی دیگر است، چیزی که شاید بتوان به آن روح اثر اطلاق کرد.

در واقع در یک اثر که تنها المان‌ها و واژه‌های کلیشه شده مثل چفیه و سنگ و پوتین و سربند و امثالهم چه به عنوان یک واژه در معنای خود چه به عنوان ابزاری در صور خیال همانند استعاره هایی ایستا و نا متحرک، در آن بکار روند، نمی‌توانند ادعای آن را بکنند که تمام ادبیات دفاع مقدس هستند بلکه نهایتا اثری هستند که نمایانگر تاثیر ادبیات دفاع مقدس در خلال بازخوانی آثار شاعران دیگر است که نه از رهگذر درک و حس که از منظر برداشت از نوشته‌های پیشینیان این عرصه، آن هم به صورت یک کلیش‌ی پرکاربرد، بوجود آمده‌اند.

در ادبیات دفاع مقدس عناصر خیال و وسائل بیان به منزله رنگ‌هایی هستند که یک نقاش، طرح و تصویر خود را، با آنها تشخیص می‌دهد و به ناچار در دیدار نخستین این تابلو نقاشی که طرح و تصویر در آن گیرا است، مجال خودنمایی به رنگ‌ها بطور جداگانه و مشخص در آن نیست و این در مغایرت آن است که عده‌ای خیال را نه به منزله یک ابزار، که بجای هدف تلقی کرده‌اند زیرا حوزه‌ی اندیشه و تفکرات و عواطف ایشان چندان محدود است که جز از رهگذر صور خیال قابل توجه و دقت و لذت بردن نیست اما شاعر متوغل در ادبیات دفاع مقدس، به گونه‌ی دیگر به شعر دفاع مقدس می‌نگرد و از این روی منطق شعری او به جهاتی با دیگر اشعار تفاوت‌هایی دارد.

در شعر دفاع مقدس بخش عمده‌ای از عناصر خیال را مفاهیم جنگ و رشادت و شهادت می‌سازند اما این امر به گونه ایست که نشانه‌ی تظاهر به فضل یا خویشنمایی در آن نیست زیرا شاعرش بی‌آنکه از مباحث نظامی و ایمانی سخن بگوید، در جاهایی که مجال نشان دادن آن نیست، از قبیل اوصاف جبهه، تصویرها و خیالهای شاعرانه‌ای را ارائه می‌دهد که کاملا رنگ متعالی دارد. مثلا “جوانیِ رزمنده” را حالتی می‌بیند که قرار و پایداری برای شهادت ندارد، و ابر را گریان می بیند که حسرت بوسه به شهیدان در خاک را دارد، و زخم را بر پیکر شهید روییدن لاله از پیراهن می‌خواند و …

نکته‌ای را همینجا باید به شاعران جوان و نسل‌های بعد از دوران دفاع مقدس یادآور شوم. اگر بتوانیم به طور تفصیلی به اشعار دفاع مقدس از روزهای جنگ تا به امروز بنگریم و خط سیر رشد ادبی در این زمینه را مثلا در حوزه‌ی صور خیال به طور مشخص مورد مطالعه قرار دهیم ( که البته کاری بس ستودنی و در خور توجه شایان محققان می‌تواند باشد) ممکن است بتوانیم سه دوره را بازشناسی کنیم.

الف) دوره جنگ: در آن شاعر رزمنده ایست در محور اصلی جنگ و عناصر خیال او چیزی است که میبیند و درک می‌کند و ادراک شخصی او تشبیهات زنده و بکری را می‌سازد. مثلا شکاف گلوله در اندام رفیق شهیدش را دیده و آن تصاویر بدیع از شهادت را در خلال تشبیهات زنده‌ی قابل لمس و گاها تفصیلی ارائه می‌دهد.

ب) دهه‌ی اول بعد از جنگ که شاعران تحت تاثیر آثار ادبی دوره قبل تشبیهات ملموس کلیشه شده را این بار در بیانی استعاری و فشرده‌تر به کار می گیرند.

ج) دسته‌ی شاعران جوان که در مواجهه با حجم آثار دوره قبل اند. و تحت تاثیر همان استعاره ها که دیگر دارد به کلیشه ها و استعاراتی بی‌جان بدل می‌شوند.

اینجاست که شاعر آگاه باید مسیری را بیابد تا توسط آن بتواند به عمق معنای دفاع مقدس در خلال حوادث قابل درک خود طریقی را بیابد که  به آن دوره ی گسترش یافته از مفاهیم دفاع مقدس نقب بزند.

جشنواره ملی شعر دفاع مقدس که همینک شاهد برپایی ۲۴امین دوره آن هستیم نمونه ی تلاش ادیبانی است که تلاش در حفظ آثار و ارزش‌های به جا مانده از روزگار جنگند که خود حماسه ایست در خور بازتاب و پر از نقش‌ها و شخصیت‌ها و حکایاتی است ارزنده که می توانند همانند حماسه‌های باستانی ایران زمین برای آیندگان به عنوان میراثی ارزشمند و قابل استفاده قرار گیرند.

ممکن است برخی از منتقدین ادبی، این قبیل فراخوان‌های مسابقات ادبی را، دعوت به نوعی سفارشی نویسی قلمداد کنند اما باید اذعان داشت که هدف از برپایی جشنواره شعر دفاع مقدس نه تنها سفارشی نویسی نیست بلکه کمک به جمع آوری و مدون ساختن آثار آفریده شده توسط شاعران معاصر است که قلم توانا و جهت دارِ خود را نسبت به روزگار خویش مسئول می‌دانند.

جشنواره شعر دفاع مقدس سفارش به سرودن نمی‌کند بلکه یادآوری می‌کند به مخاطب جوان و نوجوان خود که در دوره‌ای که دشمنان دین و فرهنگ ما از هجمه‌ها و حملات نرم در حوزه‌ی فرهنگ و تحمیل فرهنگ خود به جوامع متمدن اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نیستند، باید دست به قلم شوند و در مقابله‌ی با آنان در جبهه‌ی فرهنگی حاضر باشند.

جشنواره‌ی شعر دفاع مقدس یادآور می‌شود که راه برای رشد و بروز و ظهور استعداد‌های جوان در این عرصه باز است و همگام با شعائر انقلاب، آن‌ها زمینه رشد و بزرگ شدن را دارند.

حمایت از شعر دفاع مقدس و تلاش در گسترش آن در واقع تلاشی است که هم سو با گسترش فرهنگ اسلام است. یعنی سوق به فتح عظیم و مقدمه‌ای بر پیروزی حق علیه باطل با ظهور ولی عصر(عج).

ادبیات حماسی در ایران زمین، به دنبال نشان دادن اسطوره‌ها و الگو‌های جامعه است. الگوهایی که نه مجازی و ساخته ذهن خیال انگیز، که حقیقی‌اند و عدم شناخت ما از آنان به معنی عدم شناخت ما از قهرمانان حماسه ی واقعی سرزمینمان و در واقع ایجاد زمینه‌ی از دست دادن اعتماد به نفس ملی ما است. آیا می‌شود رشادت شهیدان، ایمان راسخان و ایثار صابران خط مقدم دفاع از این خاک پاک را نادیده گرفت؟!

شعر دفاع مقدس یادآور مظلومیت‌ها و محرومیت‌هایی است که کشورهای به ظاهر حامی حقوق بشر، در طول سالیان به این مردم تحمیل کرده‌اند و جشنواره شعر دفاع مقدس تریبونی آزاد است تا آنان فریاد ظلم ستیزی و مقاومت برابر مستکبرین و متجاوزین را فریاد بزنند.

این تریبون مقدس از دردها و زخم‌هایی می‌گوید که دشمنان ما در خلال جنایات جنگی و استفاده از سلاح‌های شیمیایی و میکروبی و کشتار جمعی به آنها عرضه داشته‌اند.

شرکت در این جشنواره‌ها نشانه‌ی بصیرت بالا و هوشیاری هنرمندان و شاعران پیر یا جوان است.و امید داریم که این دست تلاش‌های بی وقفه که در شرایط سخت تحریم، همچنان ادامه دارد، خدمتی به ادبیات و راه انقلاب باشد. انشاالله

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل