مجاهدت

شهید «محمد مفتح» پرچم‌دار مبارزه وحدت آفرین


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ در تاریخ انقلاب اسلامی شخصیت‌های متعددی وجود دارد که شناخت همه آنها ما را به شناخت عمیق‌تری از نهضت جهانی امام خمینی (ره) می‌رساند. مسلما شناخت یاران امام رحال می‌تواند ما را در مسیر پیش‌رو و تعالی نظام اسلامی یاری دهد. بخشی مهمی از جهاد تبیین نیز در گرو نزدیک شدن به مبارزانی هست که با سعی وافر خود توانستند انقلاب اسلامی را به ثمر برسانند.

شهید حجت‌الاسلام «محمد مفتح» یکی از شهدای نام‌آشنایی هست که در حوزه فرهنگی انقلاب اسلامی در کنار شهید مطهری خدمات ارزنده‌ای به انقلاب اسلامی کرد. اما در عین حال چنان که باید شناخته نشده و خدمات بزرگ این شهید گرنقدر بازگو نشده هست. «وحدت حوزه و دانشگاه» موضوعی هست که بدون نام شهید مفتح قابل پرداخت نیست.

معاندان نظام اسلامی چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چه بعد از آن همواره سعی داشتند با شعار جدایی دین از سیاست میان دو قشر روحانی و دانشجو جدایی بیندازند و هر یک را علیه دیگری تحریک کنند. رواحانی را جماعتی مرتجع و دانشجویان را گروهی روشنفکرمآب معرفی کنند حال آنکه روند مبارز علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و سال‌های بعد از پیروری انقلاب اسلامی بدون پیوند روحانی و دانشجو به نتیجه نمی‌رسید.

به مناسبت سال روز شهادت دکتر محمد مفتح نگاهی داریم به زندگی مبارزاتی وی که در ادامه می‌خوانید:

ارتباط با مراجع بزرگ حوزه

بخشی از گزارش‌های ساواک، مکاتباتی هست که این سازمان طی کنترل نامه‌های ارسالی یا دریافتی شهید مفتح، آنها را ضبط و کپی نموده هست. تعدادی از این نامه‌ها مکاتبات او با مراجع وقت می‌باشد. در این میان نامه امام خمینی به ایشان از نجف در تقریر از «زحمات و ثبات قدم» وی حائز اهمیت ویژه هست که در پاسخ به نامه ارسالی او به امام هست

مفتح بعد از تبعید امام بار‌ها در سخنرانی‌های خود نام امام را بر زبان می‌راند و حاضران نیز سه بار صلوات می‌فرستادند. هنگامی‌که از این گونه تجلیل از امام منع شد با عنوان «مرجع مورد نظر ما» از ایشان یاد می‌کرد. از جمله در یکی از سخنرانی‌هایش در هیات محبان‌الحسین تهران در آذر ماه ۱۳۴۵، ضمن یادآوری خاطره‌ای از تشییع جنازه با شکوه آیت‌الله العظمی بروجردی اظهار داشت:

«در مجلس سوم ترحیم آیت‌الله بروجردی یکی از مراجع بزرگ در کنار من نشسته بود، مرجعی که نامش باعث افتخار من هست. آن کسی که او را به هر کجا ببرند، عزیز خواهد بود، آن مرجعی که هر کجا نامش برده شود قلب‌ها شاد و اشک‌ها از دیده جاری خواهد شد. آن شخصی که نامش را نمی‌توانم بر روی منبر بگویم. آن کسی که هر روز بعد از هر نماز او را دعا می‌کنیم و افتخار شاگردی او را دارم.»

آیت‌الله گلپایگانی مرجع دیگری بود که شهید مفتح با او ارتباط داشت. اسناد نشان می‌دهد که مفتح بنا به درخواست ایشان در ماه مضان ۱۳۴۵ در مسجد جامع کرمان منبر رفته و در نامه‌ای نیز آیت الله گلپایگانی از او بخاطر «توفیق اشتغال [به]ترویج و اقبال و توجه اهالی» تقدیر کرده هست. عمق این ارتباط را می‌توان در پیشنهاد آن مرحوم به شهید مفتح جهت اداره دبیرستانی دخترانه در قم یافت که وی به‌خاطر تصمیم به اقامت دائم در تهران از پذیرفتن آن خودداری کرد. اسناد دیگری نیز نشان می‌دهد که وی با آیات عظام مرعشی نجفی و شریعتمداری نیز مکاتبه داشته و در سفر‌های تبلیغی به آنان نامه می‌نوشت. 

آموزش و پژوهش

شهید مفتح را می‌توان از پیشگامان فعالیت‌های فرهنگی در امر معرفی ابعاد اجتماعی سیاسی اسلام به نسل جوان به شمار آورد. حجم عظیمی از اسناد ساواک از تکاپو‌های او در این عرصه خبر می‌دهد. بخشی از این اقدامات در حوزه تالیف کتب و تحقیق صرف شد. تصحیح مقالات برخی مجلات مذهبی و بخصوص برگزاری جلسات علمی اسلام شناسی از سال ۱۳۴۱ به منظور «آشنایی افراد با سبک نویسندگی و ادبیات فارسی و نوشتن کتاب‌هایی درباره شناسائی اسلام» اقدامی مهم تلقی می‌شد.

همچنین برگزاری جلسات هفتگی با حضور مهدوی کنی، موسوی اردبیلی و دکتر بهشتی از سال ۱۳۵۰ به منظور بررسی علمی متون اسلامی و استخراج موضوعات جدید در همین راستا قابل توجه هست. اهتمام ایشان به ترجمه بخشی از تفسیر مجمع البیان ـ از تفاسیر با ارزش شیعی ـ و نگارش کتاب‌هایی، چون «روش اندشه در علم منطق» و «کتاب حکمت الهی در نهج‌البلاغه» بیانگر رویکرد وی به بازخوانی متون شیعی هست. بدون تردید این نگرش‌های نوگرایانه عاملی در جذب دانشگاهیان بود.

وی در جریان تحصیلات حوزوی خود از سال ۱۳۳۳ در دانشکده الهیات نیز به تحصیل پرداختند و به ترتیب در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۴۴ مدارج علمی کارشناس و دکتری خود را اخذ نکرده بود از این رو در همین مرکز علمی استخدام شد. 

سفر‌های تبلیغی

در اسناد ساواک سفر‌های تبلیغی شهید مفتح نیز گزارش شده هست. شهید مفتح نیز هم‌چون سایر وعاظ سفر‌های تبلیغی چندی به برخی شهر‌های کشور داشت و کوشید پیام رسان انقلاب باشد. یکی از اهداف روحانیون مبارز از این سفر‌ها تبلیغ آموزه‌های نهضت بود. صرفنظر از مجالس عمومی، این اقدام غالباً در محافل خصوصی طرفداران نهضت در آن شهر‌ها صورت می‌گرفت.

ماه‌های محرم، صفر و رمضان، همچنین اعیاد مذهبی و سوگواری‌ها مهمترین مقاطع این سفر‌ها بود. در این بین می‌توان به سفر‌های شهید مفتح به آبادان، کرمانشاه، کرمان و کاشان اشاره کرد. شهید مفتح در سفر تبلیغی خود به کرمان که بنا به درخواست فضلا و اهالی آن منطقه و بخصوص آیت‌الله صالحی کرمانی و توصیه آیت‌الله العظمی گلپایگانی در ماه رمضان ۱۳۴۵ صورت گرفت درباره موضوعات مختلف سیاسی و دینی سخن گفت. 

حضور فعال در مساجد و هیئت‌های مذهبی

یکی از علل گسترش آموزه‌های نهضت امام خمینی در کشور و بخصوص در تهران، توسعه هیئت‌های مذهبی با رویکرد سیاسی و اجتماعی بود. این امر همچنین نقش عمده‌ای در جذب روحانیون و وعاظ نوگرا به تهران داشت. مفتح یکی از این افراد بود که از سال ۱۳۴۵ در این هیئت‌ها و مساجد فعالیت داشت. از جمله این هیئت‌ها و مساجد می‌توان به هیئت‌های محبان‌الحسین و مکتب الرضا و مساجدی، چون مسجد الجواد، مسجد جاوید و مسجد قبا اشاره کرد. فعالیت‌ها و اقدمات شهید مفتح در این مساجد و هیئت‌ها در گزارش‌های ساواک بازتاب داشته هست.

اما نام شهید مفتح بیشتر با مسجد قبا و نماز تاریخی عید فطر در آستانه پیروزی انقلاب گره خورده هست. نماز عید فطر با شرکت ۱۴ هزار نفر در صبح روز ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ به امامت آقای مفتح در قیطریه برگزار شد پیش از آن وی در هماهنگی با برخی از ائمه جماعات مبارز تهران، از مؤمنین برای شرکت در این مراسم دعوت بعمل آورده بودند. همان روز حرکت جمعیت نمازگزار بصورت راهپیمایی با حمل پارچه نوشته‌هایی صورت گرفت. این رویداد تاریخی از مهمترین وقایع تاریخ انقلاب اسلامی ایران هست. 

روایتی از اولین همایش حوزه و دانشگاه

حجت‌الاسلام سید عباس نبوی در بخشی از خاطرات خود درباره اولین همایش وحدت حوزه و دانشگاه می‌گوید: تصمیم گرفتیم در بخش دانشجویی کارگروهی درست کنیم. حسین رحیمی هم دبیر کارگروه شد. آنچه که مربوط به ستاد انقلاب فرهنگی و تشکیلات مربوط به آن بود و در کنار آن مطالب وحدت حوزه و دانشگاه را در کار گروه بررسی کردیم. تقسیم کار کردیم. دوستان به من گفتند که بخش عملیاتی، انقلابی و سیاسی و اجتماعی وحدت حوزه و دانشگاه برای تو باشد.

بخش علمی و واقعی ماجرا که باید در آن یک کار درست انجام شود در اختیار آقای حسین رحیمی باشد. بچه‌ها هم مشخص کنند که در کدام بخش می‌خواهند همکاری کنند. افرادی مثل صادق واعظ‌زاده، وحید احمدی، علی مغاری، ابوالفضل موسوی رفتند همکاری با آقای حسین رحیمی را شروع کردند.

در فاصله دو هفته من طرح انقلابی خود را آماده کردم… گفتم ما می‌خواهیم اولین همایش وحدت حوزه و دانشگاه را شروع کنیم. تصمیم گرفتیم پیشنهاد را به قم ببریم و با علما صحبت کنیم که اول در قم یا تهران همایش را برگزار کنیم. تا این حرف مطرح شد. آقای سید منیرالدین حسینی استقبال کردند. آقای یثربی و شرعی نیز استقبال کردند و گفتند بیایید در جلسه مدرسین گزارش دهید. ما گزارش را دادیم و گفتیم که به دو گروه تقسیم شدیم بخش علمی دارند با اعضای ستاد کار می‌کنند که ما زیاد با آن بخش کاری نداریم. اما بخش انقلابی باید زود کار‌های خود را شروع کند.

مدرسین از این پیشنهاد استقبال کردند و گفتند که خیلی عالی هست و ما هم همکاری و حمایت می‌کنیم. شما برنامه را بریزید و شروع به کار کنید. مرحوم آقای مشکینی هم خطاب به من گفت شما در این برنامه‌ای که انجام می‌دهید اصلا نماینده همه ما هستید. ما همانجا گفتیم که یک صحبت‌هایی هم انجام داده‌ایم تا دولت هم کمک‌هایی به ما بکند.

ما فراخوان زدیم و پنج هزار دانشجو را ثبت‌نام کردیم تا به مدت سه روز به قم بیایند و در همایش وحدت حوزه و دانشگاه شرکت کنند. مدرسین هم گفتند که ما هم پنج هزار طلبه می‌آوریم و خودمان نیز در جلسات شرکت می‌کنیم. جامعه اسلامی دانشگاهیان هم اعلام کردند که ما هم در همایش شرکت می‌کنیم. خبر مراسم در مطبوعات منتشر شد. زمان برگزاری مراسم روز‌های پایانی خرداد بود که با سالگرد دکتر شریعتی مصادف شده بود. بر سر همین تقارن تاریخی یکسری داستا‌ن‌ها بوجود آمد و گفتند که اینها می‌خواهند برای شریعتی مراسم بگیرند. اغلب آقایان مدرسین نیز مخالف دکتر بودند.

آمدیم در داخل ساختمان امروزی دارالشفای حرم حضرت معصومه (س) که آن زمان یک مدرسه قدیمی بود ستاد را مستقر کردیم. فیضیه را هم مرکز اصلی قرار دادیم. حدود پنج هزار دانشجو در این مراسم شرکت کردند. خاطرم هست بعد از جلسه اولی که برگزار شد آقای خامنه‌ای از سمت شیخان وارد حرم شدند و گفتند اینجا چه خبر هست؟ مسئولین برگزاری مراسم چه کسانی هستند؟ خلاصه حدود دو ساعتی با حضرت آقا در یکی از حجره‌ها صحبت کردیم و ماجرا را برای ایشان تعریف کردیم. ایشان هم گفتند عجب کار بزرگ و خوبی انجام دادید.

هنوز در باورم نمی‌گنجد که چطور ما این مراسم را برگزار کردیم. یکی از عجایب تاریخ تشیع در آن همایش اتفاق افتاد. نیمی از دانشجویانی که در فیضیه حضور داشتند دختر بودند. این اتفاق از نوادر تاریخ به حساب می‌آید. درب فیضیه از سمت حرم را به خانم‌ها اختصاص داده بودیم.

آقایان علما کاملا در برنامه‌ها حضور داشتند. آقایان مشکینی، راستی، احمدی میانجی از سرشناسان علمای حاضر در همایش بودند. در طول مراسم از آقای مشکینی، لنکرانی و چند نفر دیگر برای سخنرانی استفاده کردیم. بعد از نماز مغرب و عشا تا آخر شب نیز حلقه‌های ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفره تشکیل می‌شد و در نقاط مختلف فیضیه اساتید برای حضار صحبت می‌کردند.

بعد از اینکه همایش اول برگزار شد قرار شد که مراسم بعدی سه ماه بعد در تهران برگزار شود. مراسم در روز‌های پایانی شهریور در محوطه چمن دانشگاه تهران برگزار شد. این مراسم بیشتر در اختیار دانشگاهیان بود. خوابگاه امیرآباد را هم برای استراحت طلاب و علما و سایر میهمانان در نظر گرفته بودیم. به دلیل اینکه مراسم در تابستان برگزار می‌شد مشکلی از بابت جای خواب نداشتیم عده‌ای حتی در محوطه فضای باز دانشگاه استراحت می‌کردند.

ساعت چهار روز دوم مراسم بود که اعلام کردند هواپیما‌های عراقی به فرودگاه مهرآباد حمله کردند. همانجا در مراسم اعلام کردند که حضار پناه بگیرند. جمعیت بین درختان و دانشکده‌ها پخش شده بودند. بعد از این آقایان را به خوابگاه امیرآباد بردیم و روز سوم مراسم هم برگزار نشد.

شهادت مزد مجاهدت و ایثار

سرانجام آیت الله مفتح، پس از عمری تلاش و جهاد مستمر و خستگی ناپذیر در راه تبلیغ دین در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حیاط خلوت دانشکده الهیات دانشگاه توسط عناصر منحرف گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و معالجات در بیمارستان اثری نبخشید و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسید.

پیکر مطهر آن عالم ربانی پس از برپایی مراسم با شکوه تشییع، در صحن مطهر حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد و روز شهادت شهید مفتح به مناسبت فعالیت‌های چشمگیر این شهید والامقام در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه «روز وحدت روحانی و دانشجو» نامگذاری شد.

در پی شهادت آیت الله مفتح امام خمینی با صدور پیامی خطاب به ملت مسلمان ایران شهادت ایشان را تسلیت گفته و اقدام منافقین را محکوم کردند. متن پیام حضرت امام بدین شرح هست:

بسم الله الرحمن الرحیم

إنا لله و إنا إلیه راجعون آن گاه که منطق قرآن، آن هست که ما از خداییم و به سوی او می‌رویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف هست، و اولیای خدا – علیهم السلام – شهادت را یکی از دیگری به ارث می‌بردند، و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا می‌کرده و می‌کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه می‌زنند، ما را از چه می‌ترسانند؟

امریکا خود را دلخوش می‌کند که با ایجاد رعب در دل ملت- که سربازان قرآنند- می‌تواند وقفه‌ای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی هست که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند. اینان از کوردلی، صحنه‌های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس هست نمی‌بینند. صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ

اینان می‌بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا می‌گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش هست. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام- رحمة الله علیهم- به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته‌تر و جنبش قیام ملت را متحرک‌تر کردند.

خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره‌ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید هست از شهادت امثال ایشان بهره‌ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام، تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می‌دهم. سلام بر شهیدان راه حق.

۲۷ / ۹ / ۵۸ / ۲۸ محرّم الحرام ۱۴۰۰

روح الله الموسوی الخمینی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خروج از نسخه موبایل