نماد سایت مجاهدت

غدیر مدرن‌ترین شیوه انتخاب حاکم در تمام تاریخ است

غدیر مدرن‌ترین شیوه انتخاب حاکم در تمام تاریخ است


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، همه ساله روز غدیر به عنوان بزرگ‌ترین و با شکوه‌ترین عید شیعیان در ایران جشن گرفته می‌شود. سایر مناطق شیعه‌نشین نیز در جای جای جهان با وجود محدودیت‌هایی که علیه فعالیت‌های شیعیان وجود دارد، این روز بزرگ را به عنوان جشن ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) جشن می‌گیرند. اما واقعه غدیر تنها یک مناسبت و جشن یادبود ساده مذهبی نیست، بلکه رهنمود تمدنی والایی است که می‌تواند زندگی مسلمانان و حتی تمام بشریت در سرتاسر دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده و از رنج و محنتی که امروزه جهان به آن دچار است رهایی بخشد.

با این حال بیش از ۱۴۰۰ سال است که لشکر بدخواهان جنی و انسی بشر مانع از بروز و ظهور این تمدن عظیم اسلامی می‌شوند تا بتوانند خود در مسند حاکمیت نقاط مختلف جهان نشسته و با سانسور دورنمای تمدن زیبایی که می‌تواند تحت حاکمیت امیرالمؤمنین علی (ع) به وجود بیآید و نسل بشر را از هر پستی و رنجی رهایی بخشد، جان و مال همنوعان خود را چپاول کنند. در این خصوص با سید محمد حسینی کارشناس، مدرس و پژوهشگر تاریخ و ادیان، گفت‌وگویی داشتیم که شرح آن را در زیر می‌خوانید.

منطق و فلسفه غدیر کاربردی در زندگی حال حاضر ما دارد؟

اصل و اساس منطق غدیر همین موضوع ویژگی‌های آن است. وقتی بجای زور و خرافات، منطق و ویژگی‌ها ملاک باشد، از سطوح بالای مدیریتی یک جامعه گرفته تا در نهادی کوچک مثل خانواده، همین منطق جاری می‌شود. مدیر یک مدرسه یا مسئول یک گروه هم باید برترین باشد تا بتوانیم مسئولیت را به او واگذار کنیم.

یعنی غدیر که الگویی کامل و جامع در نمایش گذاشتن حق از جانب خداوند است، نشان می‌دهد قدرت و مدیریت، حتی در یک جمع کوچک، به شایستگی‌ها است، نه مانند یک سیستم شاهی به آقازادگی‌ها و نه مانند یک قدرت‌طلب به زورگویی‌ها. فلسفه و منطق غدیر همان حلقه مفقوده عدالت برای بشر است. غدیر یعنی کسی که برتر است، بالاتر باشد و کسی که داناتر و عاقل‌تر است و مدیریت بهتری دارد منتخب باشد. مگر در دنیای امروز همه مشکلات به دلیل عدم رعایت همین اصل و اساس نیست؟ پس منطق غدیر تنها راهکار استوار و معقول برای بشر در تمام عرصه‌ها است.

کمی به عقب‌تر بازگردیم نیاز انسان‌ها به حاکمیت چگونه شکل گرفت؟

انسان از گذشته تا کنون، به طور طبیعی میل به دفاع از داشته‌های خود و در کنار آن افزون‌طلبی دارد. زمانی که بشر زندگی روستایی داشت و کشاورزی می‌کرد، بخشی از سال را به کاشت، داشت و برداشت اختصاص می‌داد؛ اما بقیه ماه‌ها که امکان کشاورزی وجود نداشت، به حمله و تهاجم به گروه‌های دیگر، برای غارت دست زده یا به دفاع از خود و محصولاتش در مقابل تهاجم دیگران مشغول می‌شد. چنین سیر و روالی سربازان فصلی را به وجود آورد. یعنی به وجود آمدن کشاورزانی که در سال دو شغل کشاورزی و سربازی را انجام می‌دهند.

بعد از مدتی شهر‌ها به دلیل وجود نظام توزیع و پدید آمدن تجمع ثروت، کم کم به سربازانی که حرفه تخصصی آن‌ها سربازی است، نیاز پیدا کردند؛ پس سربازی حرفه‌ای به عنوان یک کار ثابت شکل گرفت. طبیعتاً وجود سرباز‌های متعدد، نیاز به فرمانده داشته و از طرف دیگر نظام توزیع شهری نیز نیازمند مدیر بود.

از دل نیاز به مدیر و فرمانده، نقش شاه که هم مسئول مدیریت و هم فرمانده سربازان بود شکل گرفت. شاه محل تصمیم‌گیری‌های نظامی، امنیتی و مدیریت شهری و روستایی شد و اگر چند شاه در یک منطقه تحت تسلط یک نفر به اداره امور مشغول می‌شدند، شاهنشاهی شکل می‌گرفت. این تعریفی ساده از سیستمی است که در طول تاریخ، به خصوص در منطقه تمدنی ایران، رخ داده است.

گروه‌های اجتماعی چگونه و طبق چه معیاری مدیران، فرماندهان و شاهان خود را انتخاب می‌کردند؟

در هر زمان و هر نقطه از دنیا ممکن بود هر حاکمی به شکلی متفاوت به قدرت برسد. در دوره شکل‌گیری تمدن‌ها، در مصر سیستم فرعون_برده و در ایران سیستم شاه_سرباز حکمرانی می‌کرد. در برخی مناطق پیچیدگی‌ها و حسب و نسب جاهلی حاکم بوده و هرکدام بر اساس اعتقادات، تابو‌ها یا عرف جامعه پا بر نردبان قدرت می‌گذاشتند. گاهی یک خیانت، توطئه یا هم‌پیمانی با دشمن و گاهی خرافاتی مانند شیهه یک اسب یا یک شایعه یا هر ابزاری که مسیر نیل به قدرت را هموار سازد، سیستم حکمرانی منطقه را متحول می‌کرد.

در این سیستم شاید معقول‌ترین حالتی که متصور بود، همان انتقال مورثی قدرت محسوب می‌شد که در آن فرزند شاه بخاطر نسب شاهی به قدرت می‌رسید.

نظر اسلام درباره حاکمیت و شیوه به قدرت رسیدن حاکم چیست؟

اسلام که والاترین نرم‌افزار هدایت و سعادت بشر محسوب می‌شود نیز قائل به لزوم وجود حاکم بر جامعه است. ما در این زمینه باید بین شیوه اهل سنت و شیعه تفاوت قائل شویم و هرکدام را جدا بررسی کنیم. اهل سنت بر اساس روالی که در تاریخ داشتند و دسته‌بندی‌ای که خودشان انجام می‌دهند، معمولاً چند شیوه کلی برای مشخص کردن حاکم در نظر می‌گیرند. یکی انتخاب از طریق شورا است که انتخاب خلیفه اول را به این شیوه مشروع دانستند. اتفاقی که نمود آن را سقیفه می‌دانند. البته دقیق مشخص نیست اعضای چنین شورایی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند و ابهامات فراوانی هم در این زمینه وجود دارد؛ اما به هر حال اهل سنت یکی از راه‌های به قدرت رسیدن حاکم را شورا معرفی می‌کنند.

روش دیگر انتخاب مستقیم خلیفه توسط خلیفه قبلی است که در خصوص خلیفه دوم و انتخابش توسط خلیفه اول و انتخاب یزید توسط معاویه اتفاق افتاد و کسی هم حق مخالفت با آن را نداشت.

روش دیگر، به قدرت رسیدن با زور و ارعاب است که از آن تحت عنوان «الحق لمن غلب» یاد می‌کنند. این شیوه هم در بین خلفای بنی امیه و بنی عباس عملاً اجرا شد. البته تمام این عناوین و راهکار‌ها نقد‌های معقول فراوانی دارد.

منطق شیعه برای انتخاب حاکم چیست؟

در دیدگاه شیعه که استوار بر نصوص قرآن و کلام اهل بیت (ع) است، انتخاب حاکم بعد از پیامبر (ص) با خداوند است. نکته‌ای ظریف در این خصوص وجود دارد که کم‌تر به آن توجه می‌شود.

در طول تاریخ از دل شیوه‌های مختلف به قدرت رسیدن حاکم، افرادی به قدرت رسیدند که گاهی شایستگی‌های حداقلی را هم دارا نبودند. همین الان هم در سیستم دموکراسی آمریکا، با آن همه ادعا، شخصی مانند دونالد ترامپ انتخاب می‌شود که جدا از جنایات مختلف، خود آمریکا را هم به آشوب می‌کشد یا بایدن انتخاب می‌شود که باعث سرخوردگی تمام آمریکایی‌ها شده و حتی به صحت و سلامت عقل او بابت رفتار‌های عجیب و غریبش شک می‌شود.

اما در تفکر شیعه، هر چند انتخاب حاکم را از طرف خدا می‌داند، اما قاطعانه معتقد است آن شخص باید برترین فرد روی زمین باشد. یعنی بر اساس دیدگاه ما انتخاب از جانب خدا دقیقاً منطبق با انتخاب شایسته‌ترین فرد است.

مردم خود قادر به شناسایی و انتخاب بهترین فرد برای حکمرانی نیستند؟

یکی از دلایل انتخاب الهی این است که حتی اگر مردم هم شایسته‌ترین فرد را انتخاب کنند، از عاقبت او با خبر نیستند. همین الآن در کشور ما گاهی مردم رئیس‌جمهوری را با بیست یا بیست و پنج میلیون رأی انتخاب می‌کنند، اما چند سال بعد احساس می‌کنند هنگام انتخاب اشتباه کرده‌اند و آن فرد منتخب تغییری کرده که فکرش را هم نمی‌کردند.

پس قانون انتخاب حاکم از جانب خدا در بُعد دنیایی هم لازم به نظر می‌رسد. جنبه دیگر انتخاب جانشین پیامبر (ص) هم این است که آن جانشین مانند خود حضرت (ص) حاکمی دینی و دنیوی باشد، نه تنها یک حاکم زمینی و صرفاً برای امور دنیوی.

این منطق در انتخاب حاکمان بعد از پیامبر (ص) هم قابل استفاده است؟

اگر توضیح این منطق در انتخاب حاکم ممکن نباشد، دیگر فلسفه دیدگاه غدیر باطل می‌شود؛ چرا که غدیر بروز و نمود اساسی این دیدگاه است.

قبل‌تر گفتم که حاکمان در طول تاریخ با شیوه‌های متفاوتی به قدرت می‌رسیدند، اما رفته رفته بشر به این مسیر سوق پیدا کرد که حاکم باید بر اساس ویژگی‌هایی خاص انتخاب شود، نه بطور اتفاقی و بی اساس. غدیر دقیقاً کامل‌ترین و مدرن‌ترین حالت ممکن این رویداد است. پیامبر اسلام برای منطق غدیر سال‌ها ویژگی‌ها و صفات جانشین و جانشینان به حق خود را فرمودند. روز غدیر تنها یک حدیث گفته نشد، خطبه مفصلی خوانده شد. غدیر صرفاً اعلام یک خبر در قالب تک جمله نبود، بلکه خطبه غدیر شرح منطق این انتخاب بود.

جدای از ابعاد معنوی و آسمانی، طبق منطق غدیر و دستوری که خداوند در این خصوص داده است، فسلفه غدیر انتخاب حاکمی است که عادل‌ترین، صادق‌ترین، شجاع‌ترین، عالم‌ترین، پاک‌ترین، دلسوزترین، حق‌طلب‌ترین و با سابقه‌ترین‌فرد باشد؛ یعنی اگر حتی فرمان خداوند هم نباشد و وظیفه انتخاب حاکم بر دوش ما باشد، سراغ چه کسی باید برویم؟ جز این است که باید دنبال عالم‌ترین و عادل‌ترین و شجاع‌ترین و پاک‌ترین فرد برویم؟ غدیر شاهکار تکامل انتخاب حاکم است.

حال ما در انتخاب دنیایی خود، ممکن است بهترین انسان را هم انتخاب کنیم، ولی در آینده تغییر کند، اما تأکید خداوند که عالم به قلوب و آینده افراد است، همین شک را هم از بین می‌برد. یعنی غدیر با عقل و قلب ما کار دارد. می‌گوید برترین فرد را با تضمین خداوند انتخاب کردیم.

در واقعه غدیر کسانی حضور داشتند که ولایت علی ابن ابی‌طالب را نپذیرند و تلاش کردند مراسم غدیر را بر هم زنند؟

پیامبر اسلام ماجرای غدیر را طوری مدیریت کرد که منافقین نتوانند مراسم را به هم زنند. برخلاف تصور برخی، منطقه غدیر خم اصلاً جای مناسبی برای توقف نبود؛ برای همین منافقین شاید تصور نمی‌کردند این مراسم در غدیر خم اجرا شود. گرمای شدید هوا در آن‌جا که برخی از صحابه عربستان‌نشین می‌گفتند گرم‌تر از چنین روزی ندیده بودیم و عوامل دیگری که تدبیر خداوند و دستور او به پیامبر بود، ابتکار عمل را از منافقین گرفت.

با این وجود بعد از غدیر برخی مخالفت کردند، اما نه با رد ویژگی‌های امیرالمؤمنین (ع)، بلکه با بهانه‌هایی که هیچوقت معقول محسوب نمی‌شود. برای مثال بن حارث فهری می‌گفت: «این کلام پیامبر است یا کلام خدا؟» پیامبر فرمودند: «دستور خدا و اجرای پیامبر»، اما باز هم زیر بار نرفته و حتی بر اساس منابع اهل سنت به خاطر درخواست عذاب از جانب خودش، دچار عذاب شد. هیچ گزارش معقولی در رد ویژگی‌های امیرالمؤمنین به عنوان منتخب خداوند، توسط هیچ مخالفی در تاریخ ثبت و ضبط نشده است. پس منطق غدیر، یعنی انتخاب اصلح توسط خدا. این که انطباق انتخاب اصلح و دستور خداوند در غدیر باهم جمع هستند نکته مهمی است.

منطق و فلسفه غدیر کاربردی در زندگی حال حاضر ما دارد؟

اصل و اساس منطق غدیر همین موضوع ویژگی‌های آن است. وقتی بجای زور و خرافات، منطق و ویژگی‌ها ملاک باشد، از سطوح بالای مدیریتی یک جامعه گرفته تا نظم نهادی کوچک مثل خانواده، همین منطق جاری می‌شود. مدیر یک مدرسه یا مسئول یک گروه هم باید برترین باشد تا بتوانیم مسئولیت را به او واگذار کنیم.

یعنی غدیر که الگویی کامل و جامع در نمایش گذاشتن حق از جانب خداوند است، نشان می‌دهد قدرت و مدیریت، حتی در یک جمع کوچک، به شایستگی‌ها است، نه مانند یک سیستم شاهی به آقازادگی‌ها و نه مانند یک قدرت‌طلب به زورگویی‌ها. فلسفه و منطق غدیر همان حلقه مفقوده عدالت برای بشر است. غدیر یعنی کسی که برتر است، بالاتر باشد و کسی که داناتر و عاقل‌تر است و مدیریت بهتری دارد منتخب باشد. مگر در دنیای امروز همه مشکلات به دلیل عدم رعایت همین اصل و اساس نیست؟ پس منطق غدیر تنها راهکار استوار و معقول برای بشر در تمام عرصه‌ها است.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل