نماد سایت مجاهدت

ما کجای زندگی شهیدانه هستیم؟

ما کجای زندگی شهیدانه هستیم؟


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: سیده فاطمه سادات کیایی؛ شهید شدن یک اتفاق لحظه‌ای نیست، باید شهید بود و شهید زندگی کرد تا موت شهادت گونه را نصیب خود کرد. باید برای اصلاح نفس خالصانه قدم برداشت تا جان را آماده تقدیم به خدا کرد. شهیدانه زندگی کردن به همان میزان که دشوار است آسان نیز هست. شهدا با همه بزرگی و عظمتشان نه انسان‌های خارق العاده و ماورایی هستند که نتوان به مقام آنان دست یافت و نه آنقدر ساده که هرکس با هر رفتار و عملی گمان کند که می‌تواند در انتظار شهادت باشد. باید بسیار شهدایی بوده‌اند که به واسطه رفتار‌ها و خلقیات کوچک، اما خالصانه به درجه عند ربهم رسیدند و بسیار دیده‌ای افراد به ظاهر بزرگی که نتوانستند در مسائل کوچک روی نفس خود پا بگذارند و در بزنگاه انتخابی داشته باشند که آنان را به سعادت ابدی برساند.

این را در زیست مومنانه اولیا هم می‌شود دید، آن‌ها همانقدر که با مردم و از جنس مردم بودند و مثل انسان‌های عادی زندگی می‌کردند، اما به نکاتی توجه می‌کردند که گاه از یک خیاط ساده زیست یا کشاورز انسانی وارسته و عارف می‌ساخت. نکاتی که شاید امروزه و به واسطه زندگی پر از دغدغه انسان امروز کمتر به آن توجه می‌شود، اما رعایت آن نقطه پرتاب روح و رسیدن به مراتب بالای انسانیت بود.

کافیست کمی به رفتار‌ها و تصمیمات روزانه خود نگاه کنیم و ببینیم تا چه میزان انتخاب‌ها، تصمیمات و رفتار‌های ما با معیار‌های خدایی تطابق دارد.

در روز‌هایی که بار دیگر فیش حقوقی فرزند یک عضو شورای شهر خبرساز شد بد نیست نگاهی بیاندازیم به مشی و سیره شهدا در ارتباط با وابستگی به دنیا و توجه به حقوق و مزایای خود که همین یک نکته تفاوت ما با آن‌ها را به رخمان می‌کشد.

به خاطر دارم دارم یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس خاطره‌ای از روز‌های اول حضور خود در سپاه پاسداران روایت کرد که اوج اخلاص و پاکدستی رزمندگان آن دوران را نشان می‌داد، او تعریف کرد که در یکی از ماموریت‌های خود در فرودگاه امام خمینی متوجه چمدان مردی می‌شود که قصد خروج از کشور را داشت، بعد از بازرسی و باز کردن چمدان با تعداد زیادی بسته‌ای صد دلاری رو به رو می‌شوند. تعریف می‌کرد که برداشتن فقط یکی از آن دلار‌ها می‌توانست زندگی او و همکارش را زیر و رو کند، در شرایطی که هیچ فرد دیگری آنجا نبود و کسی متوجه کم شدن پول‌ها نمی‌شد، اما حتی به ذهنشان خطور نکرد که چنین کاری را عملی کنند.

در مصاحبه با مهدی صفاییان دوست و همرزم فرمانده شهید مهدی زین الدین درباره حقوق شهید که با حقوق دیگر رزمندگان برابر بود برایم تعریف کرد: قبل از ازدواج حقوق مهدی هزار تومن بود که با ازدواج ۹۰۰ تومن به آن اضافه شد، حقوق من هم همین مقدار بود، در واقع حقوق او با حقوق من به عنوان یک رزمنده عادی فرقی نداشت.

سردار شهید ذبیح الله عالی از فرماندهان سپاه و زاده جویبار بود. به خاطر بضاعت خوب مالی که داشت در یک درخواست کتبی از سپاه محل کارش خواست تا حقوق او را به اندازهٔ ۲۰۰۰ تومان (در سال ۶۱) از اصل حقوقش کسر و صرف کمک به جبهه کنند. او در آن نامه نوشته بود: «محترماً به عرض می‌رسانم، چون اینجانب دارای چهار هکتار زمین زراعتی آبی و خشکه می‌باشم و دارای درآمد زیاد می‌باشد و همین طور حقوق من زیاد می‌باشد؛ لذا درخواست می‌نمایم که در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان کسر نمایید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد.»

شهید پاسدار محمد بارانی در بخشی از وصیتنامه زیبایش نوشته بود «سفارش من به کارمندان دولت است آن‌هایی که حقوق ازبیت المال می‌گیرند و از خون شهیدان تغذیه می‌کنند این است که مبادا کم کاری کنید.»
حال به خود بنگریم و ببینیم چقدر طبق منش و گفتار شهدا عمل می‌کنیم و کجای زندگی شهیدانه هستیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خروج از نسخه موبایل