مجاهدت

علت رفتار وحشیانه تکفیری‌ها با شهید حججی از زبان یک داعشی


چرا ۱۸ مرداد روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم نام گرفت...به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، چشمان پر حجب و حیایش به دوربین خیره بود و اسارت را در نگاهش به سخره گرفته بود. او ترسیمی از دلاورمردی و شجاعت مدافعان حرم آل‌الله بود. شهید محسن حججی در تاریخ ۱۸ مرداد سال ۱۳۹۶ به دست نیرو‌های داعش در سوریه به شهادت رسید.

بسیاری اذعان دارند با شهادت شهید محسن حججی اخبار، حوادث سوریه و حضور قدرتمند ایران در منطقه در مقابل متجاوزان تکفیری بسیار پررنگ شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی او را «حجت خداوند در مقابل چشمان همگان» دانستند. از همین رو شورای عالی انقلاب فرهنگی سالروز شهادت شهید محسن حججی را به نام روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم نام‌گذاری کرد تا به پاس این روز از فداکاری و رشادت‎های مدافعان حرم در شهدای آن در دفاع از حرم آل الله و حمایت از مردم جنگ زده کشور‌های عراق و سوریه قدردانی کنند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به حضور باشکوه و کم‌نظیر مردم در تشییع آن شهید، اظهار داشتند: «خداوند به واسطه مجاهدت محسن عزیز، ملت ایران را عزیز و سربلند کرد و او را نماد نسل جوان انقلابی و معجزه جاری انقلاب اسلامی قرار داد.»

محمدعلی جعفری کتابی تحت عنوان «سربلند» روایتی داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی از انتشارات شهید کاظمی را روانه بازار نشر کرده است.

کتاب، روایت زندگی زمینی یک جوان ۲۷ ساله است که در ابتدای جوانی بر ترس و غفلت چیره شد تا راهی به روزنه‎های غیب عالم یافت و خود را به آسمان رساند. این کتاب پیشکش به آستانِ آن شهید که در جوانی‌اش نشانه شد!

در برشی از کتاب «سربلند» می‌خوانیم:

«برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا را شناسایی کنم؟» خیلی به‌ هم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر عقب رفت و اسلحه‌اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگر مسلمان نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند «القائم» بپرسید.

فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می‌گوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!»

پرسیدم به چه جرمی؟

بریده بریده جواب می‌داد و حاج سعید ترجمه می‌کرد: «از بس حرصمان را درآورد. نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمانی و نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…! »

انتهای پیام/ 118



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل