به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از کرمان، «ایرج پژوه» هشتم آذر ۱۳۵۰ در شهر رفسنجان دیده به جهان گشود. وی تا سال سوم راهنمایی تحصیل کرد او در دوران قبل از انقلاب در راهپیماییها و تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت میکرد.
پژوه در فروردین ۱۳۶۶ از پادگان قدس کرمان و تحت عنوان گردان ۴۲۰ عازم منطقه عملیاتی سقز شد و سه ماه بعد به منطقه عملیاتی ماووت عراق اعزام شد و سرانجام در يكم تير ۱۳۶۶ در ماووت بر اثر اصابت تركش شهيد شد.
در ادامه بخشهایی از وصیتنامه شهید «ایرج پژوه» را مرور میکنیم؛
با سلام و دورد به امام زمان (عج) و نایب برحقّش امام خمينی كه مردم را بیدار ساخت و مردم را به راه راست هدايت كرد.
اميدوارم كه سلام گرم مرا كه از راه دور و كوههای سر به فلک کشیده به شما میرسد، مورد لطف خود قرار دهيد.
پدر و مادر گرامی از شما میخواهم كه مرا ببخشيد و پدر و مادر گرامی و عزيز اين را بدانيد كه هركس [به] جبهه برود شهيد نمیشود؛ چون شايد لياقت شهادت را نداشته باشم.
پدر و مادر گرامی! من همينطور نرفتم آموزش ببينم و بروم جبهه. من از فرمان خدا و پروردگار اطاعت كردهام و رفتهام به جهاد.
پدر و مادر گرامي و عزيز! شما مگر خدا را قبول نداريد؟ پس حالا كه خدا و پروردگار را قبول داريد، بايد از دستورهايش اطاعت كنيد و خدا تنها نماز و روزه را واجب نكرده، خدا نماز و روزه را واجب كرده؛ ولی چيزهايي از قبيل نماز، روزه، غيبت نكردن، دروغ نگفتن، جهاد كردن در راه خدا را نيز واجب كرده.
دوم اينكه آيا شما امام خميني را رهبر خود [میدانید؟] [اگر] خميني را امام خود و رهبر خود ميدانيد، بايد فرمانش را نيز انجام دهيد. [خمینی] میگوید همه بايد به جبهه بروند، آيا ما نبايد به جبهه برويم؟ مگر همین ما نبودیم که میگفتیم «وای اگر خميني حكم جهادم دهد، ارتش دنيا نتواند كه جوابم دهد.» و حالا امام حکم جهاد را صادر كرده است و وقت جهاد است.
سلام من حضور كساني كه با دشمن اسلام همچون صدام جنايتكار و بعثی مردانه جنگيدند و در راه خدا شهيد شدند و شهادت را براي خود سعادت دانستند و سلام حضور آن برادراني كه از جان و مال خود گذشتند و به جبهه رفتند تا با دشمن بعثي بجنگند و ريشۀ ظلم را از دنيا بكنند.
پدر و مادر گرامي! شما خودتان ميدانيد كه الان اسلام در يک طرف قرار گرفته است و كفار و ظالمان در طرف ديگر و میدانيد كسي كه می گويد: من مسلمانم، بايد به ياری اسلام بشتابد و با ظالمان و با كفار بجنگد و الان كه میگوييم مسلمانيم پس بايد به جبهه برويم و با دشمن اسلام بجنگيم و من وقتی كه اين مطلب را درک كردم به خود آمدم و وظيفۀ خود دانستم كه به جبهه بيايم و به اسلام كمک كنم و اگر لياقت داشتم، شهيد بشوم.
و پدر و مادر گرامی! از شما خواهش میكنم كه بعد از شهادت من گريه نكنيد و لباس مشكی نپوشيد؛ بلكه وقتی خبر دادند كه فرزندتان شهيد شده، خوشحال بشويد و لبخند بزنيد و خدا را شكر كنيد كه اين لياقت را به فرزندتان داده است.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است