این رزمنده گمنام، سوابق درخشانی در مبارزه با ضد انقلاب و خلق عرب دارد و از عوامل اصلی و حلقه اول تشکیل سپاه هویزه در زمان شهید حامد جرفی است.
سید رحیم موسوی، مسوول شناسایی سپاه هویزه در زمان فرماندهی شهید علم الهدی و همرزم حماسه آفرینان هویزه در عملیات نصر نیز هست و از بازماندگان این حماسه جاودان به شمار میآید.
آنچه در پی میآید بخشی کوتاه از روایت بلند این مرد مبارز و بی ادعا در مصاحبه با امور پژوهشی زیارتگاه شهدای هویزه از نخستین ساعات ورودش به شهری است که زمانی هویزه خوانده میشد:
«از شب ۱۸ اردیبهشت ۶۱، آتش باری دشمن در جبهه کرخه نور و هویزه قطع شد. گلولههای توپ از سمت جبهه خودی شلیک میشد، ولی از سوی دشمن بعثی پاسخی نمیآمد.
از سوی فرماندهان ارتش و سپاه به من دستور داده شد تا همراه برادر رزمنده «حکیم زاده» به سوی جنوب کرخه نور و هویزه برویم و ببینیم که آیا بعثیها به قصد فریب نیروهای ایرانی از عکس العمل و آتش باری دست برداشته یا واقعا عقب نشینی کرده اند؟
با یک موتور گازی راه افتادیم سمت هویزه. هر چه جلوتر میرفتیم، اثری از دشمن نبود. تصمیم گرفتیم از جادهای که دشمن در کنار کرخه نور احداث کرده بود به سوی هویزه برویم و از آن محور هم کسب خبرکنیم.
به هویزه رسیدیم. خبری از نیروهای عراقی نبود. انگار یک ساعت قبل شهر را تخلیه کرده بودند. از بناها و ساختمانهای شهر هم چیزی نمانده بود. همه جا با دینامیت و مواد منفجره منهدم شده بود.
هویزه شهری بود که دیگر وجود نداشت؛ آثار مذهبی و تاریخی اش از بین رفته بود و…، اما من در آن لحظه از شادی در پوست خود نمیگنجیدم. اشک در چشمانم حلقه زده بود.
به یاد مردم مسلمان هویزه و آوارگیهای ۱۶ ماهه شان افتادم. به یاد برادر شهیدمان سید محمد حسین علم الهدی و دانشجویان پیروخط امام (ره) و دیگر شهدای شهر. فکرم مشغول بود. از حرکت ایستادم. عراقیها شکست خورده و با قدرت نمایی ارتش ایران، شهر را تخلیه کرده بودند.
با سرعت به سوی نیروهای خودی برگشتم و همه را از عقب نشینی قطعی دشمن با خبر کردم. نیروها با شادی به سوی هویزه حرکت کردند. در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر، درگیری با دشمن در حال فرار درگرفت. تانکهای دشمن، تکِ سختی را آغاز کرده بودند تا بتوانند از منطقه اشغالی عقب نشینی کنند.»
انتهای پیام/ 141
منبع خبر