دعوت کرده بودند برای افطار. من و خانم فخری زاده سر یک میز بودیم. ایشان محبت داشتند. برای من برنج کشیدند. دستشان میلرزید. گفتم حاج خانم من سر ترور داریوش لرزش دست گرفتم. شما چرا دستتان میلرزد. گفتند شما راحت شدید ما هر روز ترور میشویم. هر روز آماده ترور هستیم. حاج خانم امروز راحت شد مثل خانم علیمحمدی مثل خانم شهریاری مثل خانم روشن مثل من در یک مرداد ۱۳۹۰ دیگر لرزش دستان مان دلیل یکسان دارد.
انتهای پیام/ 141
منبع خبر