مجاهدت

سنگ تمام مردم اسلام‌آباد غرب در سرکوب منافقین


مقابله مردم اسلام‌آباد با منافقینبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۲۷ تیر ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را رسما پذیرفته بود. پذیرش قطعنامه به گمان منافقین، نشان‌دهنده انهدام سازمان رزمی و از بین رفتن پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. منافقین تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده کرده و کار نظام را یکسره کنند.

سحرگاه سوم مرداد ۱۳۶۷یک ستون از منافقین به استعداد پنج هزار نفر نیرو با فرمان مسعود رجوی از مرز خسروی گذشتند و به سمت سرپل‌ذهاب پیشروی کردند. قرار بود آن‌ها در این عملیات که نامش را فروغ جاویدان گذاشته بودند، از پنج محور و طی ۳۲ ساعت و بعد از گذشتن از شهر‌های اسلام‌آباد غرب، کرمانشاه، همدان و قزوین خود را به تهران برسانند.

منافقین بر این باور بودند که این کار شدنی است. آن‌ها در قالب ۵۰ تیپ و هر تیپ ۲۵۰ نفر با لباس‌های خاکی که بازوبند سفیدی روی بازوهای‌شان بود با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام‌آباد حرکت کردند و در گام اول موفق به تسخیر این شهر شدند و در آن به کشتار فجیعی دست زدند.

جنایات منافقین در اسلام‌آباد

مردم اسلام‌آباد غرب که کُرد زبان و مرزنشین هستند، بیش‌ترین آسیب را از حمله منافقین دیدند. منافقین در اسلام‌آباد به کسی رحم نکردند و مردم را به رگبار گلوله بستند. علاوه بر مردم اسلا‌م‌آباد مردمی که در این شهر به شهادت رسیدند از مناطق کرند غرب و سرپل‌ذهاب بودند که در این منطقه پناه گرفته بودند.

یکی از تلخ‌ترین صحنه‌ها این بود که منافقین بعد از گرفتن شهر، به بیمارستان امام خمینی (ره) حمله کردند و تمام کارکنان، مجروحان نظامی و شخصی را کشتند و پیکرهای‌شان را در حیاط بیمارستان آتش زدند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از یکی از شاهدان عینی، منافقین به ۳۰ نفر از رزمندگان مجروح که به این بیمارستان آورده شده بودند، تیر خلاص زدند و یکی از مجروحان را که قصد مقاومت داشت به محوطه بیمارستان آورده روی بدنش بنزین ریختند و زنده زنده سوزاندند. همچنین به مزارع مردم رحم نکردند و خرمن‌های گندم را به آتش کشیدند.

از جنایات دیگر منافقین در اسلام‌آباد، شرط‌بندی روی زنانه حامله بود. «ایران ترابی» یکی از زنان حاضر در منطقه می‌گوید: «آن‌ها روی زن حامله شرط‌بندی می‌کردند، سپس شکم آن زن را پاره منافقین مسعود رجوی مریم رجوی اسلام آابدمی‌کردند، نوزادش را بیرون می‌آوردند تا ببینند پسر است یا دختر. آن‌ها با همسر یکی از معتمدین شهر هم همین کار را کردند. شکمش را دریدند و بچه‌اش را سر بریدند. بعد هم مادر مجروح را اعدام کردند.»

در یکی از صحنه‌ها در حوالی شهر کرمانشاه، منافقین با تانک از روی یک پیکان قرمز رنگ که یک خانواده پنج نفره سوار آن بودند رد شدند، به‌طوری که رنگ خون افراد این خانواده با رنگ خودرو یکی شده بود.

خیال خام منافقین از پیوستن مردم به آن‌ها

منافقین بر این باور بودند که هیچ نیرویی بر سر راه‌شان مقاومت نخواهد کرد، مردم هم به آن‌ها خواهند پیوست و به‌راحتی می‌توانند شهر‌ها را یکی پس از دیگری فتح کنند.

حتی رجوی در نشستی قبل از اجرای عملیات، با ترسیم وضعیتی مطلوب از حمایت‌های مردم از سازمان، حرکت ارتش آزادیبخش را مشابه گلوله برفی تصویر کرد که هرچه به سمت پایین حرکت می‌کند درشت‌تر شده و در نهایت بهمن عظیمی را به وجود می‌آورد که به وسیله آن رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد: «نیرو‌های ما آن‌طرف مرز‌ها منتظر هستند و به محض ورود ما به ما خواهند پیوست.»

اما مردم آن‌ها را همراهی نکردند بلکه برای مقابله با ارتش رجوی و دفاع از خاک میهن به نیرو‌های رزمی پیوستند.

اهالی اسلام‌آباد غرب هم پس از ورود منافقین به شهر، از آن‌ها استقبال نکردند. در حالی که مردم هیچ اسلحه‌ای نداشتند و شهر کاملا تسخیر شده بود، منافقین با مخالفت‌های گسترده مردمی علیه خودشان روبه‌رو شدند. وقتی رزمندگان وارد شهر شدند، بخش عمده‌ای از مردم مسلح شدند و به‌ طور کاملا خودجوش ساماندهی شده و به تعقیب منافقین پرداختند. بخشی از آن‌ها هم بلدچی رزمندگان شدند.

نبرد با منافقین

خبر جنایات منافقین در اسلام‌آباد خیلی سریع به شورای عالی دفاع در تهران رسید. سپهبد شهید علی صیادشیرازی به سرعت با یک فروند فالکون عازم کرمانشاه شد و طرحی را برای به دام انداختن منافقین طراحی کرد.
صبح روز پنجم مرداد، عملیاتی که به نام «مرصاد» مشهور شد با رمز «یا علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)» آغاز شد. در این عملیات، دو گردان از تیپ نبی‌اکرم (ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام‌آباد حمله کردند و توانستند به‌ راحتی شهر را از دست نیرو‌های منافق خارج کنند.

رزمندگان هنگام ورود به اسلام‌آباد با صحنه‌های دلخراش جنایات منافقین روبه‌رو شدند. یکی از صحنه‌ها این بود که عمامه یک طلبه را دور گردنش بسته بودند و او را از ساختمان سه طبقه‌ای در میدان مرکزی اسلام‌آباد آویخته بودند.

در ادامه نیرو‌های ضدزره و هوانیروز جمهوری اسلامی منافقین را که به صورت ستونی از جاده اسلام‌آباد به سمت کرمانشاه پیشروی می‌کردند در تنگه «چارزبَر» مورد هدف قرار دادند. آن‌ها که به ۳۴ کیلومتری کرمانشاه رسیده بودند در ساعت دو بعد از ظهرِ پنجم مرداد شکست را پذیرفته و پس از تحمل خسارات فراوان به سوی اسلام‌آباد عقب‌نشینی کردند.

پس از هجوم دوباره نیرو‌های سپاه، ارتش، بسیج و عشایر تا ساعت ۱۲ شب، بسیاری از منافقین به هلاکت رسیدند و آن‌هایی که زنده مانده بودند به طرف گردنه پاتاق فرار کردند و از آن‌جا به عراق گریختند.

منابع

۱. پورداراب، سعید، عملیات مرصاد، تهران: سوره سبز، ۱۳۹۴.
۲. مهدی‌نژاد، سارا، قطعه‌ای از آسمان، تهران: بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، ۱۳۹۴.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل