به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاعپرس، شهید «خسرو فریورجو» دوران طفولیت خود را بهدور از نعمت پدر و مادر گذراند؛ هرچند نام پدرش علی ذکر شده است؛ اما از نام واقعی والدین او اطلاعاتی در دسترس نیست و تا زمان عزیمت به جبهه جنگ، در بهزیستی زندگی کرد؛ غریبانه و گمنام زیست و گمنام به شهادت رسید و پیکر مطهرش تا مدتها مفقود بود تا بالاخره ۱۳۷۵/۱۲/۰۷ استخوانهایش تفحص و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در غربت کامل به خاک سپرده شد.
این شهید والامقام پیش از شهادت خود، وصیتنامهای نگاشته و در آن به همه کسانی که در راه او قرار دارند، توصیه کرده است: همیشه باید در زندگی خطی را انتخاب کنید که آخرش به صراط المستقیم باشد. این گفته را باید همیشه درنظر داشته باشید.
متن کامل وصیتنامه شهید «خسرو فریورجو»
بسم الله الرحمن الرحیم
وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ
و دشمنان را سر در هوا مانده و چشم و گوش و از پس و پیش ایشان را بستیم که هیچ راه خیر را نبیند و کور و کر شوند.
با درود بر امام امت و امت شهیدپرور و درود بر امام زمان و برادران جانباز در راهش.
سلام علیکم.
اینجانب برادر «خسرو فریورجو» دارای شماره شناسنامه ۲۱۷ صادره از تهران، متولد سال ۱۳۴۰ شمسی در تهران بهدنیا آمدهام و در این مدت طولانی مشقتهای زیادی کشیدهام که دیگر لازم به گفتن آن نیست؛ ولی این را باید به تمام برادران در راهم بگویید که همیشه باید در زندگی خطی را انتخاب کنید که آخرش به صراط المستقیم باشد. این گفته را باید همیشه درنظر داشته باشید.
من نمیخواهم که این وصیتنامه خیلی طولانی باشد؛ زیرا همینقدر کافیست؛ ولی در این مدت زندگی، کسانی در زندگی من نقش مهمی داشتند که مرا به این مرحله رسانیدند، که توانستند مرا از راههای گوناگون به راه درست بکشانند. کسانی که مرا راهنمایی کردند از این قرار هستند، اسامی آنها را بدینخاطر میبرم که از آنها قدردانی شود: ۱- برادر مقدس ۲- و مریم ربیعی و خواهر معارفوند و خواهر روزبه و بقیه که انشاءالله در زندگی موفق باشند و به تمام دوستانم میگویم که همیشه در خط اسلام باشید و از کارهای زشت دست بردارید و در خط امام باشید.
برادر رسول و بهرام و یوسف من الآن که در جبهه هستم، خدا میداند که چقدر به یاد شما هستم و از اینجا برای شما دعا میکنم، شما هم مرا دعا کنید که خدا مرا ببخشد؛ در ضمن از خواهر معارفوند میخواهم که مبلغ پولی را که دارم، اگر به فیض شهادت نائل گشتم، پولم را به برادری که نامش را بعداً میبرم، بدهید تا ایشان میداند که چکار کند پول را، این برادر نامش مهدی قزلباش است؛ و در ضمن مراسم سوگواری را در آنجا که بودم تشکیل دهید؛ یعنی همان سرای بهمن تشکیل دهید و اگر ممکن است هر پنجشنبه در سر قبر در بهشتزهرا در مزار شهدا حاضر شوید؛ زیرا من را خوشحال میکنید و اگر مقدور نبود، بیایید حداقل فاتحه بخوانید برای تمام شهدا و بعد من. خلاصه امام را زیاد دعا کنید، پشت جبهه را کاملاً پر کنید و نگذارید منافقین این کوردلان نفوذ کنند سد راه آنها شوید. در خاتمه سلام مرا به دوستانم بهرام و رسول و یوسف و مجید، ولی الله و منوچهر خان و محمد آقا و کل بچهها و کارمندان برسانید.
به امید زیارت کربلای حسینی انشاءالله. امام را زیاد دعا کنید. والسلام.
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است